مافیای خطرناک من (15)p
پارت 15 مافیای خطرناک من :
چند روز گذشت و ا/ت همین طور بود در پشتش بسته بدون هیچ ابو غذایی اخه از قبل عادت کرده بود وقتایی که پدرش کتکش می زد درو پشت سرش قفل میک در و تا مدت ها بهش ابو غذا نمیداد
هر دفعه هم اجوما میاد و به هزار بدبخیتی یه قاشق غذا میزاره تو دهنش و میره
3 روز قبل عروسی ا/ت و شوگا بود
شوگا در اتاق ا/ت رو به ارومی باز میکنه و میاد تو و اروم روی تختش میشینه پاهاشو از هم وا میکنه و لاتی میشینه (عرررررر به ژِیگولیلیلیلیل)
ا/ت : کنار دیوار اروم تکیه داده بود و پاهاشو بغل کرده بود هنوز داشت گریه می کرد ازبس گریه کرده بود چشاش قرمز شده بود و پف کرده بود
شوگا : چرا هیچی نمیخوری ؟
شوگا : اینوطری میمیرا
شوگا : واقعا چطور دووم اوردی 3 روز بدون ابو غذایی (نکته : خوده شوگا بهش ابو غذا یمداد ا/ت نمیخورد )
ا/ت : ببخشید
شوگا : هه دوباره گربه کوچولو شدی ؟ ( پوزخند )
ا/ت : از قبل عادت داشتم
شوگا : به چی
ا/ت: به غذا نخوردن از بس فقیر بودیم بابام کتکم میزد میگفت دلیل فقیر بودنمون منم (گریه )
شوگا : الان که فقیر نیستی تزاه تو دلیل فقیری کسی نیستی
ا/ت: شوگا (گریه )
شوگا : بله (سرد )
ا/ت : اروم بلند شدو رفت سمت شوگا و اونو بغل کرد و روی پاهاش نشست سرشو روی شونه های شوگا گذاشت و پیرهن شوگارو از اشک خیس کرد
ادامه داردددددددددددددددددددد.........
چند روز گذشت و ا/ت همین طور بود در پشتش بسته بدون هیچ ابو غذایی اخه از قبل عادت کرده بود وقتایی که پدرش کتکش می زد درو پشت سرش قفل میک در و تا مدت ها بهش ابو غذا نمیداد
هر دفعه هم اجوما میاد و به هزار بدبخیتی یه قاشق غذا میزاره تو دهنش و میره
3 روز قبل عروسی ا/ت و شوگا بود
شوگا در اتاق ا/ت رو به ارومی باز میکنه و میاد تو و اروم روی تختش میشینه پاهاشو از هم وا میکنه و لاتی میشینه (عرررررر به ژِیگولیلیلیلیل)
ا/ت : کنار دیوار اروم تکیه داده بود و پاهاشو بغل کرده بود هنوز داشت گریه می کرد ازبس گریه کرده بود چشاش قرمز شده بود و پف کرده بود
شوگا : چرا هیچی نمیخوری ؟
شوگا : اینوطری میمیرا
شوگا : واقعا چطور دووم اوردی 3 روز بدون ابو غذایی (نکته : خوده شوگا بهش ابو غذا یمداد ا/ت نمیخورد )
ا/ت : ببخشید
شوگا : هه دوباره گربه کوچولو شدی ؟ ( پوزخند )
ا/ت : از قبل عادت داشتم
شوگا : به چی
ا/ت: به غذا نخوردن از بس فقیر بودیم بابام کتکم میزد میگفت دلیل فقیر بودنمون منم (گریه )
شوگا : الان که فقیر نیستی تزاه تو دلیل فقیری کسی نیستی
ا/ت: شوگا (گریه )
شوگا : بله (سرد )
ا/ت : اروم بلند شدو رفت سمت شوگا و اونو بغل کرد و روی پاهاش نشست سرشو روی شونه های شوگا گذاشت و پیرهن شوگارو از اشک خیس کرد
ادامه داردددددددددددددددددددد.........
۱.۵k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.