رویای من
پارت ۱۸
****
صوفیا: یونا؟... بچها؟... زیاد دور نرید
بچها: چشم خاله
یونا: باشه مامان
****
جینا: خالهههههه....یونا گم شده( نگران)
یونیکو: مامان من میترسم
یونی: مامانییی
زنا: چی ؟ چی میگید
صوفیا: چشمام سیاهی رفت*
**
صوفیا:( با سر و صورت خیس به هوش اومدم)... یونا؟( بغض)...( جیغ و گریه)... یوناااا...یونا کجایی....بچمممم
کوک: آروم باش صوفیا.. بچها رفتن دنبالش..حالا که به هوش اومدی منم رفتم*
می یونگ؛ نگران نباش پیداش میشه
سونا: فکر بد نکن
سو یونگ: بغلش کردم*
جینا: خاله ببخشید نباید میزاشتمگم بشه
صوفیا: تقصیر تو نیست خاله.. تقصیر منه..من باید باهاتون میومد....
کوک: پیداش کردم( داد و جیغ).... پسرا بدویید اینجا...( توی آب پیداش کردم.. بلندش کردم و بردمش ساحل)... بیهوشه
صوفیا: جیغ* نههههه
شوگا؛ ماساژ قلب بده...( داد)
کوک: *****بدو بابایی تو میتونی*** بهوش بیا( داد)**** تروخدا ( بغض)
صوفیا:( از دهنش آب زد بیرون و شروع کرد به سرفه کردن)
یونا: با..با( ضعیف)
کوک: جونم...جونم خوشگلم( گریه خوشحالی)
** بیمارستان**
****
صوفیا: یونا؟... بچها؟... زیاد دور نرید
بچها: چشم خاله
یونا: باشه مامان
****
جینا: خالهههههه....یونا گم شده( نگران)
یونیکو: مامان من میترسم
یونی: مامانییی
زنا: چی ؟ چی میگید
صوفیا: چشمام سیاهی رفت*
**
صوفیا:( با سر و صورت خیس به هوش اومدم)... یونا؟( بغض)...( جیغ و گریه)... یوناااا...یونا کجایی....بچمممم
کوک: آروم باش صوفیا.. بچها رفتن دنبالش..حالا که به هوش اومدی منم رفتم*
می یونگ؛ نگران نباش پیداش میشه
سونا: فکر بد نکن
سو یونگ: بغلش کردم*
جینا: خاله ببخشید نباید میزاشتمگم بشه
صوفیا: تقصیر تو نیست خاله.. تقصیر منه..من باید باهاتون میومد....
کوک: پیداش کردم( داد و جیغ).... پسرا بدویید اینجا...( توی آب پیداش کردم.. بلندش کردم و بردمش ساحل)... بیهوشه
صوفیا: جیغ* نههههه
شوگا؛ ماساژ قلب بده...( داد)
کوک: *****بدو بابایی تو میتونی*** بهوش بیا( داد)**** تروخدا ( بغض)
صوفیا:( از دهنش آب زد بیرون و شروع کرد به سرفه کردن)
یونا: با..با( ضعیف)
کوک: جونم...جونم خوشگلم( گریه خوشحالی)
** بیمارستان**
۱۰.۷k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.