part 4
part 4
بیدار شدم بعد از شستن دست و صورتم رفتم
صبحانه خوردم و رفتم به لینا سر بزنم رفتم به انباری دیدم از دهن و بینیش خ و ن اومده سریع رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم و به سمت اتاقم حرکت کردم
گذاشتمش روی تخت و به جین زنگ زدم تا بیاد ( جین دکتر شخصی نامجون هست)
جین اومد و دستش رو روی پیشونی لینا گذاشت و گفت
جین: تب داره و بخاطر سرما و گرسنگی بهش فشار وارد شده و باعث شده از دهن و بینیش خ و ن بیاد
نامجون: اها فکر کنم خیلی زیاد روی کردم
جین : دو روز استراحت کنه خوب میشه
ویو نامجون
وقتی جین رفت منم از اتاق بیرون اومدم و درو قفل کردم و رفتم آشپز خونه تا براش سوپ درست کنم آخه اون چه گناهی کرده نباید اونو میزدم
ویو لینا
با سردرد بدی بلند شدم دیدم توی انباری نیستم توی اتاق با تم مشکی بودم رفتم که درو باز کنم دیدم قفل هست دستم رو کوبیدم به در و گفتم
لینا: کسی هست درو باز کنید
هیچکس جواب نداد
بعد چند دقیقه اون پسر با یه ظرف سوپ وارد شد.....
بیدار شدم بعد از شستن دست و صورتم رفتم
صبحانه خوردم و رفتم به لینا سر بزنم رفتم به انباری دیدم از دهن و بینیش خ و ن اومده سریع رفتم سمتش و براید استایل بغلش کردم و به سمت اتاقم حرکت کردم
گذاشتمش روی تخت و به جین زنگ زدم تا بیاد ( جین دکتر شخصی نامجون هست)
جین اومد و دستش رو روی پیشونی لینا گذاشت و گفت
جین: تب داره و بخاطر سرما و گرسنگی بهش فشار وارد شده و باعث شده از دهن و بینیش خ و ن بیاد
نامجون: اها فکر کنم خیلی زیاد روی کردم
جین : دو روز استراحت کنه خوب میشه
ویو نامجون
وقتی جین رفت منم از اتاق بیرون اومدم و درو قفل کردم و رفتم آشپز خونه تا براش سوپ درست کنم آخه اون چه گناهی کرده نباید اونو میزدم
ویو لینا
با سردرد بدی بلند شدم دیدم توی انباری نیستم توی اتاق با تم مشکی بودم رفتم که درو باز کنم دیدم قفل هست دستم رو کوبیدم به در و گفتم
لینا: کسی هست درو باز کنید
هیچکس جواب نداد
بعد چند دقیقه اون پسر با یه ظرف سوپ وارد شد.....
۹.۵k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.