همشون دارن به من نگاه میکنن از خجالت لپام عین گوجه شد سری

همشون دارن به من نگاه میکنن از خجالت لپام عین گوجه شد سریع تر غذامو خوردم
بلند شدم داشتم میرفتم بیرون
×وایسا
با تردید برگشتم سمت پسره
+ب ب بله...
×اگر باند دستتو عوض نکنی دستت عفونت میکنه
+اما م......
-براش باند پیچیش کن بلند شد رفت تو اتاق*
∆عام تهیونگ من باند بتادین میارم
×باش اوم... وینا بشین رو کاناپه
+با... ش
رفتم نشستم رو کاناپه دستمو گرفت باندشو باز کردم خیلی چندش شده بود دستم واسه همین چشامو بستم
بعد از چند دقیقه بلخره تموم شد دستمو ول کرد تشکر کردم رفتم تو اتاق در اتاق بستم موهام پشت گوشم زدم
که دلم برای غر غر جین تنگ شد
نشستم پشت در خفه گریه میکردم باید به حرف جین و نامجون گوش میدادم با مشگت میزدم تو سرم به خودم لعنت میفرستادم لعنتبییییییییی مگ چیکار کردم اینجوری باهام رفتار میکنییییی
من احساس دارم من باهات چیکار کردممم
بلند شدم روی تخت برای خودم آهنگ میخوندم
----------------------------
مامانننننننننننننننننننننننن (جیغ)
با نفس نفس از خواب بلند شدم بازم کابوس
در اتاق باضرب باز شد
∆چیشده(نفس زنان
+هیچی کابوس دیدم
∆ترسیدم دختر خب بخواب من رفتم شب خوش
+شب خوش
قلبم درد میکرد چرا؟ چرا کابوسام شروع شده دوباره ازاتاق رفتم بیرون......

شرطا
لایک: 10
کامنت: 10