ادبیات و سخن انسان و خدا..وقتی پای اندیشیدن وسط باشد

روزی که کلک تقدیر در پنجهٔ قضا بود
بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود
زان پیشتر که نوشد خضر آب زندگانی
ما را خیال لعلت سرمایهٔ بقا بود
روزی که می‌گرفتند پیمان ز نسل آدم
عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود
ساقی شراب شوقم دیشب زیادتر داد
گر پاره شد ز مستی پیراهنم بجا بود
بر عاصیان هر قوم بگماشت حق بلائی
ما خیل عشق‌بازان هجران‌مان بلا بود
ساقی لباس زهدم صد ره به می فرو شست
تا پاک شد ز رنگی کالودهٔ ریا بود
گر در محیط حیرت غرقم، گناه من چیست؟
در کشتی وجودم عشق تو ناخدا بود
می‌خواستم که دل را از غم خلاص یابم
داغ جدائی آمد وین آخرالدوا بود
دیدگاه ها (۰)

جدیت در کلام خدا و اندیشیدن انسان

زن زندگی آزادی لطفا خوب ببینید مستند روشن واضح

آیا معنی ناصیه را میدانید .....

وقتی شهادت نسیب صف اول میشود.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط