حق انتخواب 42
وقتی یکم بهتر شد آروم به سمت اتاق ا. ت اومد.
نشست کنار تخت و فقط به ا. ت نگاه میکرد.
تهیونگ:چاگیا؟ مگ نگفتم خودم میبرمت؟( خیلی آروم حرف میزد )
اگ داری شوخی میکنی من واقعا تحمل این شوخی رو ندارم.
چاگیا؟
چطوری میتونی منو ول کنی؟
....
همینطور که داشت حرف میزد انگشت ا. ت تکون خورد.
تهیونگ:آه....چاگیا... میدونستم تو دختر قوی ای هستی...
زود خوب شو!
میدونم تمام حرفامو شنیدی..
سارا نگه!
....
وقتی گفت دوستت دارم ضربان قلب ا. ت شدت گرفت و ته ته پرستار رو صدا کرد و پرستار گفت که این نشونه بهبود پیدا کردن ا. ت عه.
......
3روز بعد.
......
توی این 3 روز تهیونگ اصلا کمپانی نرفت و فقط منتظر بود ک ا. ت چشماشو باز کنه.
بعد این 3 روز ا. ت آروم آروم بهوش اومد.
تهیونگ:آ.....چاگیا......
ت:تهیونگ؟.... من کجام؟
تهیونگ: بیمارستانی بخواطر اینکه به حرف ددی گوش نکردی....
مگ نگفتم خودم میبرمت؟
ت:تهیونگ....... بسه.....میشه زودتر بریم خونه؟
تهیونگ:عاره.. بزار برم کارای مرخصی تو انجام بدم...
......
چند مین بعد.
......
مرخص شدی با کمک تهیونگ رفتی سوار ماشین شدی.
( خیلی اتفاقی برا ا. ت نیوفتاد فقط سرش یکم ضربه دید. 🤦♂️😂🚶♂️)
تهیونگ کلا حواسش فقط به ا. ت بود ک اذیت نشه.
ا. ت که رفت خونه دید خونه از 4 روز پیش که از خونه رفتن بیرون خونه هیچ تغیری نکرده.
ت:مگ نیومدی خونه؟
تهیونگ:ن.... وقتی بهم گفتن تصادف کردی اومدم بیمارستان.... دیگم نیومدم خونه.
ت:ببخشید این چند روزم اذیت شدی توی بیمارستان😔
تهیونگ:نه چاگیا.... فقط دیگ تنها جایی نرو.
ت:باش
تهیونگ:من میرم دوش بگیرم.
( سخت در اشتباهی اگ فکر میکنی باهم میرن حموم😂💔)
ت:باش
......
چند مین بعد
.....
تهیونگ وقتی از حموم اومد دید ا. ت با اون سر باند پیچی براش نودل آماده کرده.
تهیونگ:مگ دکتر نگفت خیلی خودتو اذیت نکنی؟
ت😂🚶♂️یه آب گذاشتم جوش بیاد
این اذیت شدن داره؟ 😂🚶♂️
تهیونگ:خوش گذشت بدونه من؟
ت:کجا؟
تهیونگ:توی ابرا
ت:تهیونگااااا
تهیونگ:اوکی حرف نمیزنم..... 😂
ت:بجای اینکه بعد چند روز یکم بیای پیشم ......اذیت میکنی😂🚶♂️🤦♂️
تهیونگ:باش خانم لجباز حواس پرت الان میام پیشت. بزار برم لباس بپوشم موهامو خشک کنم باش😂🚶♂️
ت:.....
تهیونگ:باشه؟
ت:باوشه
تهیونگ:🚶♂️🚶♂️🚶♂️🚶♂️
........
لباش پوشید اومد.
.......
کامنت بزار 😔🤦♂️🚶♂️😂💔
ریا نشه لایکم بکن😂💔
نشست کنار تخت و فقط به ا. ت نگاه میکرد.
تهیونگ:چاگیا؟ مگ نگفتم خودم میبرمت؟( خیلی آروم حرف میزد )
اگ داری شوخی میکنی من واقعا تحمل این شوخی رو ندارم.
چاگیا؟
چطوری میتونی منو ول کنی؟
....
همینطور که داشت حرف میزد انگشت ا. ت تکون خورد.
تهیونگ:آه....چاگیا... میدونستم تو دختر قوی ای هستی...
زود خوب شو!
میدونم تمام حرفامو شنیدی..
سارا نگه!
....
وقتی گفت دوستت دارم ضربان قلب ا. ت شدت گرفت و ته ته پرستار رو صدا کرد و پرستار گفت که این نشونه بهبود پیدا کردن ا. ت عه.
......
3روز بعد.
......
توی این 3 روز تهیونگ اصلا کمپانی نرفت و فقط منتظر بود ک ا. ت چشماشو باز کنه.
بعد این 3 روز ا. ت آروم آروم بهوش اومد.
تهیونگ:آ.....چاگیا......
ت:تهیونگ؟.... من کجام؟
تهیونگ: بیمارستانی بخواطر اینکه به حرف ددی گوش نکردی....
مگ نگفتم خودم میبرمت؟
ت:تهیونگ....... بسه.....میشه زودتر بریم خونه؟
تهیونگ:عاره.. بزار برم کارای مرخصی تو انجام بدم...
......
چند مین بعد.
......
مرخص شدی با کمک تهیونگ رفتی سوار ماشین شدی.
( خیلی اتفاقی برا ا. ت نیوفتاد فقط سرش یکم ضربه دید. 🤦♂️😂🚶♂️)
تهیونگ کلا حواسش فقط به ا. ت بود ک اذیت نشه.
ا. ت که رفت خونه دید خونه از 4 روز پیش که از خونه رفتن بیرون خونه هیچ تغیری نکرده.
ت:مگ نیومدی خونه؟
تهیونگ:ن.... وقتی بهم گفتن تصادف کردی اومدم بیمارستان.... دیگم نیومدم خونه.
ت:ببخشید این چند روزم اذیت شدی توی بیمارستان😔
تهیونگ:نه چاگیا.... فقط دیگ تنها جایی نرو.
ت:باش
تهیونگ:من میرم دوش بگیرم.
( سخت در اشتباهی اگ فکر میکنی باهم میرن حموم😂💔)
ت:باش
......
چند مین بعد
.....
تهیونگ وقتی از حموم اومد دید ا. ت با اون سر باند پیچی براش نودل آماده کرده.
تهیونگ:مگ دکتر نگفت خیلی خودتو اذیت نکنی؟
ت😂🚶♂️یه آب گذاشتم جوش بیاد
این اذیت شدن داره؟ 😂🚶♂️
تهیونگ:خوش گذشت بدونه من؟
ت:کجا؟
تهیونگ:توی ابرا
ت:تهیونگااااا
تهیونگ:اوکی حرف نمیزنم..... 😂
ت:بجای اینکه بعد چند روز یکم بیای پیشم ......اذیت میکنی😂🚶♂️🤦♂️
تهیونگ:باش خانم لجباز حواس پرت الان میام پیشت. بزار برم لباس بپوشم موهامو خشک کنم باش😂🚶♂️
ت:.....
تهیونگ:باشه؟
ت:باوشه
تهیونگ:🚶♂️🚶♂️🚶♂️🚶♂️
........
لباش پوشید اومد.
.......
کامنت بزار 😔🤦♂️🚶♂️😂💔
ریا نشه لایکم بکن😂💔
۱۳.۷k
۱۶ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.