اون اینجاست
اون اینجاست
ات: تو اینجا چیکار میکنی
سوهان: خوشحال نشدی
شوگا: ات این کیه
ات: این یک عوضیه
سوهان: ات بس کن
ات: بس نمیکنم هیچ وقت این بدیت رو فراموش نمیکنم
سوهان: ابجی جونم
ات: دهنه کثیفتو ببند و به من ابجی نگو و از اینجا گم شو
سوهان: ول....
ات: ولی بی ولی برو بیرون(داد)
سوهان: میرم ولی برمیگردم
ات: برو ولی دیگه برنگرد (داد)
سوهان با اعصبانیت از کمپانی رفت بیرون و منم شروع کردم به گریه کردن
نامجون: چرا گریه میکنی ات بگو چی شده تا کمکت کنیم
ات: اگه بهتون هق بگم هق اعصبانی هق میشید هق(گریه)
تهیونگ: اون عوضی چیکارت کرده
ات: من وقتی هق پونزده سالم بود هق سوهان هق همین پسره که اومد اینجا هق بهم تجاوز کرد هق منم از اونموقع به بعد تنها هق زندگی کردم(گریه)
شوگا: عوضی
ات: مهم اینکه دیگه هق برنمیگرده
جیمین: نه گوه میخوره برگرده
ات: حالا فعلا بیاید دنصو انجام بدیم
اعضا: باشه
دیگه فراموشش کردم رفتیم دنصو انجام دادیم و بعدش نشستیم
ات: کارمون عالی بود(خنده)
اعضا: اره
و بعدش رفتیم خونه و منم لباسامو عوض کردم اومدم پیشه اعضا که یهو
ات: تو اینجا چیکار میکنی
سوهان: خوشحال نشدی
شوگا: ات این کیه
ات: این یک عوضیه
سوهان: ات بس کن
ات: بس نمیکنم هیچ وقت این بدیت رو فراموش نمیکنم
سوهان: ابجی جونم
ات: دهنه کثیفتو ببند و به من ابجی نگو و از اینجا گم شو
سوهان: ول....
ات: ولی بی ولی برو بیرون(داد)
سوهان: میرم ولی برمیگردم
ات: برو ولی دیگه برنگرد (داد)
سوهان با اعصبانیت از کمپانی رفت بیرون و منم شروع کردم به گریه کردن
نامجون: چرا گریه میکنی ات بگو چی شده تا کمکت کنیم
ات: اگه بهتون هق بگم هق اعصبانی هق میشید هق(گریه)
تهیونگ: اون عوضی چیکارت کرده
ات: من وقتی هق پونزده سالم بود هق سوهان هق همین پسره که اومد اینجا هق بهم تجاوز کرد هق منم از اونموقع به بعد تنها هق زندگی کردم(گریه)
شوگا: عوضی
ات: مهم اینکه دیگه هق برنمیگرده
جیمین: نه گوه میخوره برگرده
ات: حالا فعلا بیاید دنصو انجام بدیم
اعضا: باشه
دیگه فراموشش کردم رفتیم دنصو انجام دادیم و بعدش نشستیم
ات: کارمون عالی بود(خنده)
اعضا: اره
و بعدش رفتیم خونه و منم لباسامو عوض کردم اومدم پیشه اعضا که یهو
۸.۳k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.