زندگی با یک مافیا 🖤🙂
p17
شوگا : من عاشقت شدم از اون موقع ❤️
( یونجی : پشم های ات میریزد )
ات : عاااااااااا
شوگا : خب ؟ جواب تو ؟
ات : عااااااااااا
شوگا : خوب ؟
ات : عاااااااااااا
شوگا : 😐
ات : عااااااااااااا باید فکر کنم
شوگا : هرچقدر بخوای زمان داری
ات : مرسی
شوگا : خوب من میرم
ات : اوک بای
( صبح )
( ات ویو )
صبح زود از خواب پاشدم
سریع لباسام رو جمع کردم و به سالن عکاسی رفتم
ریس : هعی ات اومدی نگرانت شدیم
ریس : ولی میدونی به خواطر تو چه ضرری بهمون خورد * داددد *
ات : معذرت میخوام * آروم *
رییس : حتما یه دلیل داشته که نیومدی
ریس : ها ؟
ات : من من مریض شده بودم ( یونجی : دلیل رو حال کردین به این آسونی )
رییس : مریض شدی خب فقط میومدی که عکس بگیری * داد *
ات : اخه نمیخواستم به کارکنان انتقال بدم
رییس : چه مریضی گرفته بودی ؟
ات : انفلانزای خوکی
ریس : یا خدااا الان حالت خوبه ؟ تب که نداری ؟
( یونجی : رییس ترسید بگیره )
ات : عا من
تا اومدم جواب بدم تلفنم زنگ خورد
ات : ببخشید باید جواب بدم
( مکالمه ی تلفونی )
ات : بله
هوپ : ات خودت رو سریع برسون اینجا !
ات : چرا ؟
هوپ : چون که ( توضیح دادن جریان ) ( یونجی : یاع یاع قضیه رو نمیگم بهتون بمونید چه اتفاقی افتاده یاع یاع )
ات : چییییی !! الا خودمو میرسونم
رییس : چیشد ات ؟ حالت خوبه
ات : * سرفه *
ریس : یاخدا ات برو خونه استراحت کن تا به ما ندادییییی
ات : ممنون * صدای گرفته *
سریع دویدم تا به اونجایی که هوپ گفت رسیدم
با چیزی که دیدم پاهام سست شد و دیگه پاهام رو حس نکردم و افتادم زمین
خ
م
ا
ر
ی
نارنگیااا یکی دو پارت دیگه تمومه فیک !
فقط ازتون یه سوال میپرسم
فیک فصل دوم هم براش بزارم ؟ یا نه ؟
برای پارت بعد :
لایک : ۶ تا
کامنت : نظرتون رو درباره ی فصل دو بگید
دوستون دارم نارنگیا بایییی 🫶🏻❤️
شوگا : من عاشقت شدم از اون موقع ❤️
( یونجی : پشم های ات میریزد )
ات : عاااااااااا
شوگا : خب ؟ جواب تو ؟
ات : عااااااااااا
شوگا : خوب ؟
ات : عاااااااااااا
شوگا : 😐
ات : عااااااااااااا باید فکر کنم
شوگا : هرچقدر بخوای زمان داری
ات : مرسی
شوگا : خوب من میرم
ات : اوک بای
( صبح )
( ات ویو )
صبح زود از خواب پاشدم
سریع لباسام رو جمع کردم و به سالن عکاسی رفتم
ریس : هعی ات اومدی نگرانت شدیم
ریس : ولی میدونی به خواطر تو چه ضرری بهمون خورد * داددد *
ات : معذرت میخوام * آروم *
رییس : حتما یه دلیل داشته که نیومدی
ریس : ها ؟
ات : من من مریض شده بودم ( یونجی : دلیل رو حال کردین به این آسونی )
رییس : مریض شدی خب فقط میومدی که عکس بگیری * داد *
ات : اخه نمیخواستم به کارکنان انتقال بدم
رییس : چه مریضی گرفته بودی ؟
ات : انفلانزای خوکی
ریس : یا خدااا الان حالت خوبه ؟ تب که نداری ؟
( یونجی : رییس ترسید بگیره )
ات : عا من
تا اومدم جواب بدم تلفنم زنگ خورد
ات : ببخشید باید جواب بدم
( مکالمه ی تلفونی )
ات : بله
هوپ : ات خودت رو سریع برسون اینجا !
ات : چرا ؟
هوپ : چون که ( توضیح دادن جریان ) ( یونجی : یاع یاع قضیه رو نمیگم بهتون بمونید چه اتفاقی افتاده یاع یاع )
ات : چییییی !! الا خودمو میرسونم
رییس : چیشد ات ؟ حالت خوبه
ات : * سرفه *
ریس : یاخدا ات برو خونه استراحت کن تا به ما ندادییییی
ات : ممنون * صدای گرفته *
سریع دویدم تا به اونجایی که هوپ گفت رسیدم
با چیزی که دیدم پاهام سست شد و دیگه پاهام رو حس نکردم و افتادم زمین
خ
م
ا
ر
ی
نارنگیااا یکی دو پارت دیگه تمومه فیک !
فقط ازتون یه سوال میپرسم
فیک فصل دوم هم براش بزارم ؟ یا نه ؟
برای پارت بعد :
لایک : ۶ تا
کامنت : نظرتون رو درباره ی فصل دو بگید
دوستون دارم نارنگیا بایییی 🫶🏻❤️
۶.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.