فیک جین (My sweet love) part18
خب خب کم کم داریم به پارت اخر نزدیک میشیم دوزتان:)
جین: یونجی اینهمه؟
یونجی: یااا جین یه شبه
یونجی ویو
امروز روزی بود که من و اون کات کردیم و از اونجایی که حالم خیلی خوب نبود میخاستم تا میتونم مست کنم
جین خیلی جلومو گرفت که نخورم ولی خب من لجباز تر از اون حرفام چهارمین شیشه رو هم تموم کردم و کاملا مست بودم
جین ویو:
هرکاری کردم یونجی دست بر نمیداشت و همینجوری میخورد که یه پسره اومد پیش یونجی
یوجین: اوهه یونجی میبینم که اینجایی (عکسش اس دو)
یونجی همه حرفاش با حالت مستیه
یوجین: من میخام برگردی بیب اگه نمیای که
یوجین: یونجی و بغل کرد تا ببرتش
جین ویو
دیگه داشتم از حد عصبانیت رد میکردم پسره عوضییی چطور جرعت کرده به یونجی نزدیک شه
جین: دیگه طاقت نیاوردم و از جام پاشدم
جین: ببینم پسره عوضی چه غلطی داری میکنی هاا
به سمت پسره حمله ور شدم و شروع کردم به زدنش که پسرا جلومو گرفتن
جین: شانس اوردی دخترا اینجان وگرنه جوری میزدمت راهی بیمارستان شی
جین: رفتم دست یونجی که خیلی مظلوم یه گوشه واستاده بود و گریه میکرد و گرفتم ک روبه بچه ها گفتم
جینن: ما دیگه میریم خدافظ
جین: بدون اینکه منتظر جوابشون باشم محکم دست یونجی و سفت نگه داشتم و رفتم سمت ماشین و سوار شدیم که یونجی گفت...
لایک=۱۵
کامنت=۱۶
(اس سه عکس یونجیه هاا)
جین: یونجی اینهمه؟
یونجی: یااا جین یه شبه
یونجی ویو
امروز روزی بود که من و اون کات کردیم و از اونجایی که حالم خیلی خوب نبود میخاستم تا میتونم مست کنم
جین خیلی جلومو گرفت که نخورم ولی خب من لجباز تر از اون حرفام چهارمین شیشه رو هم تموم کردم و کاملا مست بودم
جین ویو:
هرکاری کردم یونجی دست بر نمیداشت و همینجوری میخورد که یه پسره اومد پیش یونجی
یوجین: اوهه یونجی میبینم که اینجایی (عکسش اس دو)
یونجی همه حرفاش با حالت مستیه
یوجین: من میخام برگردی بیب اگه نمیای که
یوجین: یونجی و بغل کرد تا ببرتش
جین ویو
دیگه داشتم از حد عصبانیت رد میکردم پسره عوضییی چطور جرعت کرده به یونجی نزدیک شه
جین: دیگه طاقت نیاوردم و از جام پاشدم
جین: ببینم پسره عوضی چه غلطی داری میکنی هاا
به سمت پسره حمله ور شدم و شروع کردم به زدنش که پسرا جلومو گرفتن
جین: شانس اوردی دخترا اینجان وگرنه جوری میزدمت راهی بیمارستان شی
جین: رفتم دست یونجی که خیلی مظلوم یه گوشه واستاده بود و گریه میکرد و گرفتم ک روبه بچه ها گفتم
جینن: ما دیگه میریم خدافظ
جین: بدون اینکه منتظر جوابشون باشم محکم دست یونجی و سفت نگه داشتم و رفتم سمت ماشین و سوار شدیم که یونجی گفت...
لایک=۱۵
کامنت=۱۶
(اس سه عکس یونجیه هاا)
۱۰.۹k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.