غیرتی من
غیرتی من
پارت32
پیک نبود یوان بود
کوی:اینجا رو از کجا پیدا کردی؟
یوان:اومدم باهمدیگه خوشبگذرونیم(با حالت مستی)
کوی:برو گمشو تازه از بیمارستان مرخص شدم حوصله تو یکی رو ندارم
داشتم درو میبستم که پاشو گذاشت لای در درو هول داد اومد تو
یوان:ناز نکن(با حالت مستی)
کوی:یوان برو گمشو بیرون
یوان:نچ
اومد دستمو گرفت چسبوند به دیوار داشت نزدیکه لبام میشد که در وردودی باز شد یان بود اومد یوان رو پرت کرد وسط پذیرایی و داشت میزدش
(شی یان)
از در خونه رفتم بیرون دستمو کردم تو جیبم دیدم سویچ ماشین نیست از دور دیدم یه مرد داره وارد خونه میشه بدو بدو رفتم در خونه باز کردم دیدم یوان بود تا جایی که میتونستم زدمش دیگه دستام خونی شده بود از روش بلند شدم رفتم سمت کوی
شی یان:حالت خوبه؟
کوی:اوهوم
یوان بلند شد
یوان:چرا کوی رو از من گرفتی من عاشق کوی بودم
کوی:اره خیلی عاشقشم بودی هروز یکی زیرت بود یه کثافت بودی
یوان:درسته من خیلی لاشی بودم ولی الان عوض شدن
کوی:یوان خفه شو از خونم برو بیرون
یوان رفت
شی یان:امروز نمیرم جایی
کوی:چرا مگه کار مهمی نداشتی؟
شی یان:تو مهمتری
لبو بوس کرد رفت تو اشپزخونه
شی یان:امروزم خودم غذا درست میکنم
کوی:مگه بلدی؟
شی یان:اره چی فکر کردی
کوی:امیدوارم خوشمزه بشه
گوشی رو باز کردم رفتم تو اینستا پر از بچه های گوگولی بود
شی یان داشت اب میخورد
کوی:میای بچه دار شیم
شی یان همه اب ریخت رو من
کوی:چرا اب میریزی رو من؟
شی یان:منظورت چیه؟
کوی:منظور خاصی ندارم میگم بچه دارشیم
یان اصلا به یه ورش هم نبود داشت اشپزی میکرد دوباره سرمو کردم تو گوشیم
شی یان:غذا امادس
کوی:باشه
شی یان داشت غذا رو میچیند روی میز
بلند شدم برم سر میز واقعا غذای خوبی درست کرده بود
شی یان:بیا بخوریم
نشستم براس خودم ریختم اولین قاشقو گذاشتم تو دهنم
شی یان:چیشده خوبه؟
کوی:.....
پارت32
پیک نبود یوان بود
کوی:اینجا رو از کجا پیدا کردی؟
یوان:اومدم باهمدیگه خوشبگذرونیم(با حالت مستی)
کوی:برو گمشو تازه از بیمارستان مرخص شدم حوصله تو یکی رو ندارم
داشتم درو میبستم که پاشو گذاشت لای در درو هول داد اومد تو
یوان:ناز نکن(با حالت مستی)
کوی:یوان برو گمشو بیرون
یوان:نچ
اومد دستمو گرفت چسبوند به دیوار داشت نزدیکه لبام میشد که در وردودی باز شد یان بود اومد یوان رو پرت کرد وسط پذیرایی و داشت میزدش
(شی یان)
از در خونه رفتم بیرون دستمو کردم تو جیبم دیدم سویچ ماشین نیست از دور دیدم یه مرد داره وارد خونه میشه بدو بدو رفتم در خونه باز کردم دیدم یوان بود تا جایی که میتونستم زدمش دیگه دستام خونی شده بود از روش بلند شدم رفتم سمت کوی
شی یان:حالت خوبه؟
کوی:اوهوم
یوان بلند شد
یوان:چرا کوی رو از من گرفتی من عاشق کوی بودم
کوی:اره خیلی عاشقشم بودی هروز یکی زیرت بود یه کثافت بودی
یوان:درسته من خیلی لاشی بودم ولی الان عوض شدن
کوی:یوان خفه شو از خونم برو بیرون
یوان رفت
شی یان:امروز نمیرم جایی
کوی:چرا مگه کار مهمی نداشتی؟
شی یان:تو مهمتری
لبو بوس کرد رفت تو اشپزخونه
شی یان:امروزم خودم غذا درست میکنم
کوی:مگه بلدی؟
شی یان:اره چی فکر کردی
کوی:امیدوارم خوشمزه بشه
گوشی رو باز کردم رفتم تو اینستا پر از بچه های گوگولی بود
شی یان داشت اب میخورد
کوی:میای بچه دار شیم
شی یان همه اب ریخت رو من
کوی:چرا اب میریزی رو من؟
شی یان:منظورت چیه؟
کوی:منظور خاصی ندارم میگم بچه دارشیم
یان اصلا به یه ورش هم نبود داشت اشپزی میکرد دوباره سرمو کردم تو گوشیم
شی یان:غذا امادس
کوی:باشه
شی یان داشت غذا رو میچیند روی میز
بلند شدم برم سر میز واقعا غذای خوبی درست کرده بود
شی یان:بیا بخوریم
نشستم براس خودم ریختم اولین قاشقو گذاشتم تو دهنم
شی یان:چیشده خوبه؟
کوی:.....
۷.۲k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.