FIRST LOVE
پارت 5 فصل 2
*Sana.pov*
صبح بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست تو اتاق ولی صدای آب از حموم شنیدم فهمیدم رفته حموم
بلند شدم و رفتم جلو اینه پانسمان زخمم رو باز کردم و زخمم رو نگاه کردم یکم بهتر شده بود ولی مطمئنم بودم که تا کاملا بخواد خوب بشه حداقل یه هفته ای طول بکشه سعی کردم برم پایین پسرا هنوز خواب بودن ساعت و دیدم هفت و نیم بود اومدم پایین رفتم تو آشپزخونه برای خودم یه چیزی درست کردم و خوردم تا اینکه یه دستی دور کمرم حلقه شد و دوسه قطره آب رو شونه راستم چکید فهمیدم تهیونگ اومدم اذیتش کنم 😂 که یک کوچولو الکی ناله کردم از درد سریع دستشو برداشت و منو برگردوند و با نگرانی پرسید چیشده؟ اولش خواستم شوخی کنم ولی دردش تبدیل به درد واقعی شد و واقعا اطراف زخمم درد میکرد
*Taehyung.pov*
دستم و دور کمرش حلقه کردم اولش ساکت بود ولی بعدش یک کوچولو صدای ناله اش بلند شد دستمو از رو کمرش برداشتم و برش گردوندم پوستش سفید شده بود و یکم تب داشت کمکش کردم رو مبل بشینه و رفتم براش آب قند آوردم یکم که خورد بهتر شد فک کنم به خودش فشار آورده بود ازش یکم در مورد اون اتفاق پرسیدم که چرا اون ته جونگ عوضی بهش لگد زد یا چرا با چاقو بهش حمله کرد
تهیونگ : سانا .......
سانا: هوم؟!
تهیونگ : چرا اون ته جونگ اونجوری بهت حمله کرد؟ اونم جلوی چشم ما؟
سانا:راستش......خودمم دقیق نمیدونم ولی شاید بخاطر این بود که ردش کردم آخه تو دبیرستان که بودم بهم گفت دوستم داره ولی من قبولش نکردم تا قبل از اینکه ردش کنم پسر مهربونی بود ولی بعد از اون دیگه اون ته جونگ قبلی نبود دیوونه شده بود
*Taehyung.pov*
دیدم اخرای حرفش صداش بغض آلود شد انگار داشت سعی میکرد گریه نکنه
بهم گفت برم براش فلفل بیارم که با غذاش بخوره منم رفتم براش آوردم چون میدونستم میخواد چیکار کنه نصف فلفل رو ریخت تو غذاش و شروع کرد به خوردن اولش سرفه میکرد ولی بعدش یواش یواش قطره های شفافی رو گونه هاش سرازیر شد آروم ظرف غذا رو از جلوش برداشتم و اومدم سمتش و بغلش کردم دستمو دایره طور رو پشتش میکشیدم و موهاشو نوازش میکردم یواش یواش هق هق هاش آروم و دیگه صدای ازش نشنیدم فهمیدم خوابش برده همونجا رو مبل خوابوندمش و روش پتو انداختم رفتم پیش پسرا بیدارشون کنم که بریم کمپانی ولی باید یه کاری برای سانا بکنیم ........
*BTS.POV*
نامجون :بنظرم ببریمش
جیهوپ : به پی دی نیم نگفتیم شاید نارحت بشه!؟
بقیه پسرا هم با حرف جیهوپ موافق بودن( دیگه حوصله نداشتم بقیه رو بنویسم😂)
نامجون به پی دی نیم زنگ زد و پی دی نیم اجازه داد و بعدش تهیونگ منو بیدار کرد و رفتیم کمپانی
پسرا تمرین داشتن برای کامبکشون و منم تو اتاق تمرین رو مبل نشسته بودن و نگاشون میکردم
هز از چند گاهی با دستام روقصشون رو میرفتم ولی از جام بلند نشدم چون نهیونگ گفت از جام بلند نشم تمرین پسرا تموم شد و همه نشستن مبل های تو اتاق تمرین و نفس نفس میزدن از تهیونگ اجازه گرفتم تا یکم برقصم اولش یکم غر زد ولی قبول کرد
یه آهنگ آروم انتخاب کردم و رقصیدم (بلک سوان)
آروم میرقصیدم ولی خب با اون شدت کم هم بازم پهلوم تیر میکشید ولی به روی خودم نیاوردم آهنگ تموم شد و تهیونگ اومد پیشم و باهم یه آهنگ آروم دیگه رو رقصیدیم بعدش برگشتیم خونه آنقدر خسته بودم و درد داشتم که با همون لباس خوابم برد همه اعضا و تهیونگ هم رفتن تو اتاق خودشون خوابیدن .......
*Sana.pov*
صبح بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست تو اتاق ولی صدای آب از حموم شنیدم فهمیدم رفته حموم
بلند شدم و رفتم جلو اینه پانسمان زخمم رو باز کردم و زخمم رو نگاه کردم یکم بهتر شده بود ولی مطمئنم بودم که تا کاملا بخواد خوب بشه حداقل یه هفته ای طول بکشه سعی کردم برم پایین پسرا هنوز خواب بودن ساعت و دیدم هفت و نیم بود اومدم پایین رفتم تو آشپزخونه برای خودم یه چیزی درست کردم و خوردم تا اینکه یه دستی دور کمرم حلقه شد و دوسه قطره آب رو شونه راستم چکید فهمیدم تهیونگ اومدم اذیتش کنم 😂 که یک کوچولو الکی ناله کردم از درد سریع دستشو برداشت و منو برگردوند و با نگرانی پرسید چیشده؟ اولش خواستم شوخی کنم ولی دردش تبدیل به درد واقعی شد و واقعا اطراف زخمم درد میکرد
*Taehyung.pov*
دستم و دور کمرش حلقه کردم اولش ساکت بود ولی بعدش یک کوچولو صدای ناله اش بلند شد دستمو از رو کمرش برداشتم و برش گردوندم پوستش سفید شده بود و یکم تب داشت کمکش کردم رو مبل بشینه و رفتم براش آب قند آوردم یکم که خورد بهتر شد فک کنم به خودش فشار آورده بود ازش یکم در مورد اون اتفاق پرسیدم که چرا اون ته جونگ عوضی بهش لگد زد یا چرا با چاقو بهش حمله کرد
تهیونگ : سانا .......
سانا: هوم؟!
تهیونگ : چرا اون ته جونگ اونجوری بهت حمله کرد؟ اونم جلوی چشم ما؟
سانا:راستش......خودمم دقیق نمیدونم ولی شاید بخاطر این بود که ردش کردم آخه تو دبیرستان که بودم بهم گفت دوستم داره ولی من قبولش نکردم تا قبل از اینکه ردش کنم پسر مهربونی بود ولی بعد از اون دیگه اون ته جونگ قبلی نبود دیوونه شده بود
*Taehyung.pov*
دیدم اخرای حرفش صداش بغض آلود شد انگار داشت سعی میکرد گریه نکنه
بهم گفت برم براش فلفل بیارم که با غذاش بخوره منم رفتم براش آوردم چون میدونستم میخواد چیکار کنه نصف فلفل رو ریخت تو غذاش و شروع کرد به خوردن اولش سرفه میکرد ولی بعدش یواش یواش قطره های شفافی رو گونه هاش سرازیر شد آروم ظرف غذا رو از جلوش برداشتم و اومدم سمتش و بغلش کردم دستمو دایره طور رو پشتش میکشیدم و موهاشو نوازش میکردم یواش یواش هق هق هاش آروم و دیگه صدای ازش نشنیدم فهمیدم خوابش برده همونجا رو مبل خوابوندمش و روش پتو انداختم رفتم پیش پسرا بیدارشون کنم که بریم کمپانی ولی باید یه کاری برای سانا بکنیم ........
*BTS.POV*
نامجون :بنظرم ببریمش
جیهوپ : به پی دی نیم نگفتیم شاید نارحت بشه!؟
بقیه پسرا هم با حرف جیهوپ موافق بودن( دیگه حوصله نداشتم بقیه رو بنویسم😂)
نامجون به پی دی نیم زنگ زد و پی دی نیم اجازه داد و بعدش تهیونگ منو بیدار کرد و رفتیم کمپانی
پسرا تمرین داشتن برای کامبکشون و منم تو اتاق تمرین رو مبل نشسته بودن و نگاشون میکردم
هز از چند گاهی با دستام روقصشون رو میرفتم ولی از جام بلند نشدم چون نهیونگ گفت از جام بلند نشم تمرین پسرا تموم شد و همه نشستن مبل های تو اتاق تمرین و نفس نفس میزدن از تهیونگ اجازه گرفتم تا یکم برقصم اولش یکم غر زد ولی قبول کرد
یه آهنگ آروم انتخاب کردم و رقصیدم (بلک سوان)
آروم میرقصیدم ولی خب با اون شدت کم هم بازم پهلوم تیر میکشید ولی به روی خودم نیاوردم آهنگ تموم شد و تهیونگ اومد پیشم و باهم یه آهنگ آروم دیگه رو رقصیدیم بعدش برگشتیم خونه آنقدر خسته بودم و درد داشتم که با همون لباس خوابم برد همه اعضا و تهیونگ هم رفتن تو اتاق خودشون خوابیدن .......
۴۱.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.