داستان نیک اوپن هایمر ch1 episode 1
نام:آرتی
فامیلی:اوپن هایمر
سن:۲۲
پدر:نیک اوپن هایمر
مادر:آنا اوپن هایمر
افراد مرتبط:لیان اسکندی،برایان آیرون،ویلیام برکین،آنت برکین،ماروین برانا،شرلی برکین،هانک،ایدا وانگ.
سازمان ها:اداره پلیس شهر راکون،آمبرلا،آنتی برلا.
داستان:نیک اوپن هایمر ، پدر آرتی عضو آمبرلا بود و برای آمبرلا کار میکرد.
کار او مطالعه بر روی انواع ویروس ها بود البته نه هر ویروسی،ویروس های بسیار خطرناک مثل؛((ابولا،ایدز،هاری،کرونا...)).
او می‌خواست با تحقیق بر روی خطرناک ترین ویروس ها،علت پیدایش آنهارا پیدا و درمان آنرا کشف کند.
یکروز او کشف بسیار جالبی کرد،درمان هاری.
نیک به آمبرلا پیشنهاد داد اسم دارو را بنام خانواده هایمر بزنند و حق ثبت را به هایمر بدن،آمبرلا هم پذیرفت و حق ثبت را به هایمر داد.
بعد از اون اتفاق،دارویی جدید از آمبرلا تولید شد بنام(هایمر).
ظرف چند روز نام هایمر و آمبرلا باهم معروف شدند، بخاطر همین هم توجه رئیس جمهور به هایمر جلب شد و برای او دعوت نامه فرستاد و خواستار دیدار با نیک هایمر شد.
او به نیک پیشنهاد داد تا هایمر در صنعت نظامی کشور هم به صورت معکوس استفاده شود...
نیک این پیشنهاد را رد کرد و گفت:((دارو سازی صنعتیه برای نجات دادن نه کشت و کشتار.!!!))
آنجارا ترک کرد*
رئیس جمهور اصرار کرد بمون تا بیشتر راجبش حرف بزنیم!!!اما نیک توجهی نکرد رئیس جمهور هم در آخرین لحظات نیکو تحدید کرد...
پایان چپتر یک
اگه دوست داشتی ادامشو بزارم
کلمه((هایمر)) کامنت کن😁
اگرم دوست نداشتی نه لایک کن نه کامنت بزار به هرحال برا کاورش زحمت کشیدم اما میتونی بی تفاوت باشی🫤✋️
فامیلی:اوپن هایمر
سن:۲۲
پدر:نیک اوپن هایمر
مادر:آنا اوپن هایمر
افراد مرتبط:لیان اسکندی،برایان آیرون،ویلیام برکین،آنت برکین،ماروین برانا،شرلی برکین،هانک،ایدا وانگ.
سازمان ها:اداره پلیس شهر راکون،آمبرلا،آنتی برلا.
داستان:نیک اوپن هایمر ، پدر آرتی عضو آمبرلا بود و برای آمبرلا کار میکرد.
کار او مطالعه بر روی انواع ویروس ها بود البته نه هر ویروسی،ویروس های بسیار خطرناک مثل؛((ابولا،ایدز،هاری،کرونا...)).
او می‌خواست با تحقیق بر روی خطرناک ترین ویروس ها،علت پیدایش آنهارا پیدا و درمان آنرا کشف کند.
یکروز او کشف بسیار جالبی کرد،درمان هاری.
نیک به آمبرلا پیشنهاد داد اسم دارو را بنام خانواده هایمر بزنند و حق ثبت را به هایمر بدن،آمبرلا هم پذیرفت و حق ثبت را به هایمر داد.
بعد از اون اتفاق،دارویی جدید از آمبرلا تولید شد بنام(هایمر).
ظرف چند روز نام هایمر و آمبرلا باهم معروف شدند، بخاطر همین هم توجه رئیس جمهور به هایمر جلب شد و برای او دعوت نامه فرستاد و خواستار دیدار با نیک هایمر شد.
او به نیک پیشنهاد داد تا هایمر در صنعت نظامی کشور هم به صورت معکوس استفاده شود...
نیک این پیشنهاد را رد کرد و گفت:((دارو سازی صنعتیه برای نجات دادن نه کشت و کشتار.!!!))
آنجارا ترک کرد*
رئیس جمهور اصرار کرد بمون تا بیشتر راجبش حرف بزنیم!!!اما نیک توجهی نکرد رئیس جمهور هم در آخرین لحظات نیکو تحدید کرد...
پایان چپتر یک
اگه دوست داشتی ادامشو بزارم
کلمه((هایمر)) کامنت کن😁
اگرم دوست نداشتی نه لایک کن نه کامنت بزار به هرحال برا کاورش زحمت کشیدم اما میتونی بی تفاوت باشی🫤✋️
۱۳۲
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.