پارت²²~
پارکی میگه پارتی
کوک:.... 😐
ا/ت: 😄خب دیگ من برم
کوک:وایسید من میام
ا/ت: هممم باشه
کوک:خدافظ
ا/ت:مراقب باش
بعد از اینکه تلفن و قطع کرد کتش و برداشت و پاشد از اتاق زد بیرون راه رو عمارت و که گذشت وارد سالن شد همه داشتن غذا می خورد کوک از بغلشون رد شد
ته: هی کوک کجا داری میری ؟؟....... بیا غذا بخور؟؟
(تهیونگ هکر گروه قوس ترین هکری که تو دنیا وجود داره)
کوک: نمخورم ...
جیمین: چرا؟؟
کوک: باید..برم جایی
جیمین: کجا
کوک: یکی از کارا عقب افتاده میرم اون و انجام بدم
ته: باشه زود برگرد
کوک یه هوفیی کشید و از در عمارت زد بیرون
سر میز ناهار فقط صدای بهم خوردن قاشق و چنگال میومد که....
جیمین: جیهوپ
جیهوپ: بله
جیمین: برو دنبالش
جیهوپ:ولی....
جیمین یه نگاهی به جیهوپ کرد
جیهوپ: اا...باشه
جیهوپ از سر میز بلند شد و از عمارت زد بیرون .....سوار ماشینش شد و حرکت کرد و زنگ زد به ته.....
جیهوپ : الو
ته: الو بگو
جیهوپ: ماشین کوک و پیدا کن
ته: همم باش صبر کن
جیهوپ: چقدر طول میکشه
ته: پیدا کردم
جیهوپ: اوکی
ته: میفرستم به گوشیت
جیهوپ: باشه فعلا
ته:هممم فعلا
صدای اس ام اس گوشی جیهوپ اومد
جیهوپ : خوبه نزدیکه
........
(صدای زنگ گوشی)
جیهوپ: بله
جیمین: پیداش کردی
جیهوپ : اره
جیمین:(قطع تلفن)
جیهوپ:یه بار خدافظی کن
گوشی و انداخت و پشت ماشین افتاده بود
......
کوک ویو
نگاه به ساعتم کردم ۲:۳۰ حداقل ۵ دقه دیگ میرسم ...
کوک یدونه یواش زد به فرمون وبه اینه نگاه کرد ....
کوک: عااا این چیه دیگ
کوک چن بار دور زد و متوجه شد یه ماشین از دور دنبالشه ....
کوک: عوووو میخوای بازی کنیم ...باشه
کوک جوری پیچ در پیچ رفت که جیهوپ ۵ دقه ای گمش کرد...
کوک: هههه (یدونه محکم زد به فرمون)ایول
.......
جیمین ویو
(صدای زنگ تلفن)
ته: کیه ؟؟
جیمین یه نگاه ترسناک به ته رفت
ته: ااا...خیله خب
جیمین تلفن و برداش
جیمین: چی شد
جیهوپ: ...گمش...کردم
جیمین: چیییییی چطوری
جیهوپ: خودت میدونی..کوک...
جیمین:اههههههه(باداد) تهههه
ته: بله
جیمین: لبتاپ تو بیار
ته: اوک
جیمین: بمون اونجا تا بهت خبر بدم
و تلفن و قطع کرد
ته سریع رفت طبقه بالا اوردش
ته: خب
جیمین: گوشی کوک و پیدا کن
ته: همم
ته:خاموشش کرده
جیمین:هه....ماشینشو
ته: پیدا کردم
جیمین: بفرس برا جیهوپ
ته: فرستادم
جیهوپ ویو
.......
ادامه پارت بعدددددد 💛💜💛💜💛💛💜💛💜🧡💛💜
کامنتتتتتت عررررررر😐
کوک:.... 😐
ا/ت: 😄خب دیگ من برم
کوک:وایسید من میام
ا/ت: هممم باشه
کوک:خدافظ
ا/ت:مراقب باش
بعد از اینکه تلفن و قطع کرد کتش و برداشت و پاشد از اتاق زد بیرون راه رو عمارت و که گذشت وارد سالن شد همه داشتن غذا می خورد کوک از بغلشون رد شد
ته: هی کوک کجا داری میری ؟؟....... بیا غذا بخور؟؟
(تهیونگ هکر گروه قوس ترین هکری که تو دنیا وجود داره)
کوک: نمخورم ...
جیمین: چرا؟؟
کوک: باید..برم جایی
جیمین: کجا
کوک: یکی از کارا عقب افتاده میرم اون و انجام بدم
ته: باشه زود برگرد
کوک یه هوفیی کشید و از در عمارت زد بیرون
سر میز ناهار فقط صدای بهم خوردن قاشق و چنگال میومد که....
جیمین: جیهوپ
جیهوپ: بله
جیمین: برو دنبالش
جیهوپ:ولی....
جیمین یه نگاهی به جیهوپ کرد
جیهوپ: اا...باشه
جیهوپ از سر میز بلند شد و از عمارت زد بیرون .....سوار ماشینش شد و حرکت کرد و زنگ زد به ته.....
جیهوپ : الو
ته: الو بگو
جیهوپ: ماشین کوک و پیدا کن
ته: همم باش صبر کن
جیهوپ: چقدر طول میکشه
ته: پیدا کردم
جیهوپ: اوکی
ته: میفرستم به گوشیت
جیهوپ: باشه فعلا
ته:هممم فعلا
صدای اس ام اس گوشی جیهوپ اومد
جیهوپ : خوبه نزدیکه
........
(صدای زنگ گوشی)
جیهوپ: بله
جیمین: پیداش کردی
جیهوپ : اره
جیمین:(قطع تلفن)
جیهوپ:یه بار خدافظی کن
گوشی و انداخت و پشت ماشین افتاده بود
......
کوک ویو
نگاه به ساعتم کردم ۲:۳۰ حداقل ۵ دقه دیگ میرسم ...
کوک یدونه یواش زد به فرمون وبه اینه نگاه کرد ....
کوک: عااا این چیه دیگ
کوک چن بار دور زد و متوجه شد یه ماشین از دور دنبالشه ....
کوک: عوووو میخوای بازی کنیم ...باشه
کوک جوری پیچ در پیچ رفت که جیهوپ ۵ دقه ای گمش کرد...
کوک: هههه (یدونه محکم زد به فرمون)ایول
.......
جیمین ویو
(صدای زنگ تلفن)
ته: کیه ؟؟
جیمین یه نگاه ترسناک به ته رفت
ته: ااا...خیله خب
جیمین تلفن و برداش
جیمین: چی شد
جیهوپ: ...گمش...کردم
جیمین: چیییییی چطوری
جیهوپ: خودت میدونی..کوک...
جیمین:اههههههه(باداد) تهههه
ته: بله
جیمین: لبتاپ تو بیار
ته: اوک
جیمین: بمون اونجا تا بهت خبر بدم
و تلفن و قطع کرد
ته سریع رفت طبقه بالا اوردش
ته: خب
جیمین: گوشی کوک و پیدا کن
ته: همم
ته:خاموشش کرده
جیمین:هه....ماشینشو
ته: پیدا کردم
جیمین: بفرس برا جیهوپ
ته: فرستادم
جیهوپ ویو
.......
ادامه پارت بعدددددد 💛💜💛💜💛💛💜💛💜🧡💛💜
کامنتتتتتت عررررررر😐
۸۷.۹k
۰۷ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.