باران خونp43
با ضصدای بابام از خواب بلد شدم
رفتم کار های لازمو انجام دادم و دوباره به اتاق برگشتم
میز صبحانه اماده بود با دیدن پای سیب دهنم اب افتاد اون استیک ها و ژامبون پنیری نان های تست و...
یه دل سیر غذا خوردم دلم برای غذا های ایالات تنگ شده بود
دوئین: خفه نشی!
ا/ت: نه نمیشم
دوئین: مراقب خودت باشی توی فرودگاها خطر ناکه
ا/ت: یه سوال کی خطر ناک نبوده؟
دوئین: خودت میدونی که اینجا اسلحه داشتن مجازه پس دیگه نپرس
ا/ت: اوکی ممنون بابت صبحانه خیلی خوب بود
دوئین: نوش جانت
ا/ت: سهون و یونا برای ماهه عسل میان امریکا؟
دوئین: احتمالش هست ولی امکان اینکه برن هاوایی هم هست
ا/ت: اوکی من میرم
دوئین: میرسونمت وایسا
ا/ت: اوک ممنون
پرش به فرودگاه کره
ویو ا/ت
از هواپیما پایین اومدم به سمت فرودگاه رفتم و چمدونم رو دنبال خودم میکشیدم یه گوشه ایستادم وخواستم باهاش تماس بگیرم که یهو رفت تو هوا و چرخیدم
نامجون: نفسم برگشتی؟
ا/ت: نمیبینی؟
نامجون: دلم برات تنگ شده بود
ا/ت: بزارم زمین
نامجون: چشم
گذاشتم روی زمین که خودم و تو بغلش فشار دادم و بعد چند ثانیه بیرون اومدم که لباش رو روی لبام گذاشت یه بوسه کوچیک و بعد رفتیم به سمت ماشین
نامجون: گرسنه نیستی؟
ا/ت: نه تو چی؟
نامجون: منم نه
ا/ت: زیر چشمات پف کرده
نامجون: خوابم میاد
ا/ت: منم... بریم خونه بخوابیم؟
نامجون: باش بریم
پرش به خونه
رفتم کار های لازمو انجام دادم و دوباره به اتاق برگشتم
میز صبحانه اماده بود با دیدن پای سیب دهنم اب افتاد اون استیک ها و ژامبون پنیری نان های تست و...
یه دل سیر غذا خوردم دلم برای غذا های ایالات تنگ شده بود
دوئین: خفه نشی!
ا/ت: نه نمیشم
دوئین: مراقب خودت باشی توی فرودگاها خطر ناکه
ا/ت: یه سوال کی خطر ناک نبوده؟
دوئین: خودت میدونی که اینجا اسلحه داشتن مجازه پس دیگه نپرس
ا/ت: اوکی ممنون بابت صبحانه خیلی خوب بود
دوئین: نوش جانت
ا/ت: سهون و یونا برای ماهه عسل میان امریکا؟
دوئین: احتمالش هست ولی امکان اینکه برن هاوایی هم هست
ا/ت: اوکی من میرم
دوئین: میرسونمت وایسا
ا/ت: اوک ممنون
پرش به فرودگاه کره
ویو ا/ت
از هواپیما پایین اومدم به سمت فرودگاه رفتم و چمدونم رو دنبال خودم میکشیدم یه گوشه ایستادم وخواستم باهاش تماس بگیرم که یهو رفت تو هوا و چرخیدم
نامجون: نفسم برگشتی؟
ا/ت: نمیبینی؟
نامجون: دلم برات تنگ شده بود
ا/ت: بزارم زمین
نامجون: چشم
گذاشتم روی زمین که خودم و تو بغلش فشار دادم و بعد چند ثانیه بیرون اومدم که لباش رو روی لبام گذاشت یه بوسه کوچیک و بعد رفتیم به سمت ماشین
نامجون: گرسنه نیستی؟
ا/ت: نه تو چی؟
نامجون: منم نه
ا/ت: زیر چشمات پف کرده
نامجون: خوابم میاد
ا/ت: منم... بریم خونه بخوابیم؟
نامجون: باش بریم
پرش به خونه
۶.۲k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.