عشق سخت گیر من پارت2

شروع کرد به باز کردن دکمه های خودش و بعد لباس ات رو پاره کرد از گردنش گاز گرفت و رد گازش موند
-:حالا دیگه همه میدونن تو واسه منی چون یه علامت رو گردنت گزاشتم
+:لطفا ولم کن درد دارهههه(با جیغ)
-:از لب ات خیلی محکم گاز گرفت و بعد همشو کرد تو
+:آیییییییی
بعد از لبای ات بوس کرد و گفت
-:طعمت خیلی خوشمزس بیب
+:چرا اینکارو می( کوکی نزاشت حرفش رو تموم کنه و از لبای شیرین و قرمز ات بوسید)
(ات دختر کیوت و ترسویی بود که تا حالا دستش به یه مرد نخورده بود )
*صبح شد*
+:دلمممم(با گریه )
-:با صدای گریه ات بلند شدم
+:چطور تونستی این کارو بکنی تو بهم تجاوز کردی ازت بدم میاد ازت متنفرم (با گریه و داد)که یهو یه گرمی روی گردنش حس کرد


اینم از پارت 2 کوتاه بود ولی مر ماجرا بود قول میدم پارت های بعدی طولانی تر باشه و چون کوتاه بود شرت نمیزارم بعد چند دقیقه پارت سوم رو میزارم 💖💖

دوستون دارمممممممم💗💗💗