رمان مافیایی من فصل ۲ عشق پایدار یا ناپایدار پارت ۳۱
_____________
ویو ادمین
خوب اینا فیلم رو دیدن بعدش هرکی رفت سر کار خودش کای و کوک سعی کردن اون دونفر رو پیدا کنن ا/ت هم رفت به اجوما کمک کنه
کوک: هیچ چیزی ازشون نمیدونی؟
کای: گفتم که اینا اصلا به عمارت نیومدن جایی دیگه ای قرار داشتن واسه همین نمیدونم با تلفن هم که حرفی یا پیامی ندادن که بتونم هکش کنم فقط میگفت فلان جا قرار داشته باشیم صبر کنننن الان یادم اومد به یکیشون گفت کنار آب کارت رو انجام بده به یکی دیگه گفت تو بار یکیشون پسر اون یکی دختر بعد من هنوز شماره هاشون رو دارم 🤦🏻♀️
کوک: خدا وکیلی خیلی خری اصلا خود خری
کای: میدونم حالا زودباش بریم ردیابیشون کنیم
دیگه اینا رفتن شماره ها رو به جان دادن
ا/ت: اجومااااا من اومدم کمککککک
اجوما: برو ۲ تا از اتاق ها رو تمیز کن
ا/ت: بزار برسم بعد بگو حالا وسیله بده برم
اینم وسایل رو گرفت و لباس های مخصوص پوشید و رفت بالا
جان: قربان(چقدر پخش و پلا میگم)
کوک: چی شده
جان: یکیشون اینجاست
کوک و کای: چیی؟
ا/ت: جیغغغغ
کوک و کای سریع رفتن بالا ولی اثری از ا/ت ندیدن
کوک: ا/ت ا/ت ا/تتتتتت*داد*
کای: حالا چیکار کنیم
کوک: کنار دریا گفتی یکیشون کارش رو کنار آب انجام بده زودباش
کای: ولی کدوم؟
کوک: تو همینجا بمون با جان تمام جاهایی که آب هست رو پیدا کن ببین کجاست منم یه جا رو میشناسم شاید اونجا باشه
کوک سوار ماشینش شد و رفت
ویو ادمین
خوب اینا فیلم رو دیدن بعدش هرکی رفت سر کار خودش کای و کوک سعی کردن اون دونفر رو پیدا کنن ا/ت هم رفت به اجوما کمک کنه
کوک: هیچ چیزی ازشون نمیدونی؟
کای: گفتم که اینا اصلا به عمارت نیومدن جایی دیگه ای قرار داشتن واسه همین نمیدونم با تلفن هم که حرفی یا پیامی ندادن که بتونم هکش کنم فقط میگفت فلان جا قرار داشته باشیم صبر کنننن الان یادم اومد به یکیشون گفت کنار آب کارت رو انجام بده به یکی دیگه گفت تو بار یکیشون پسر اون یکی دختر بعد من هنوز شماره هاشون رو دارم 🤦🏻♀️
کوک: خدا وکیلی خیلی خری اصلا خود خری
کای: میدونم حالا زودباش بریم ردیابیشون کنیم
دیگه اینا رفتن شماره ها رو به جان دادن
ا/ت: اجومااااا من اومدم کمککککک
اجوما: برو ۲ تا از اتاق ها رو تمیز کن
ا/ت: بزار برسم بعد بگو حالا وسیله بده برم
اینم وسایل رو گرفت و لباس های مخصوص پوشید و رفت بالا
جان: قربان(چقدر پخش و پلا میگم)
کوک: چی شده
جان: یکیشون اینجاست
کوک و کای: چیی؟
ا/ت: جیغغغغ
کوک و کای سریع رفتن بالا ولی اثری از ا/ت ندیدن
کوک: ا/ت ا/ت ا/تتتتتت*داد*
کای: حالا چیکار کنیم
کوک: کنار دریا گفتی یکیشون کارش رو کنار آب انجام بده زودباش
کای: ولی کدوم؟
کوک: تو همینجا بمون با جان تمام جاهایی که آب هست رو پیدا کن ببین کجاست منم یه جا رو میشناسم شاید اونجا باشه
کوک سوار ماشینش شد و رفت
۲.۹k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.