مافیای من پارت ۷ ♡

( بچه ها عکس لباس هیونا رو پست قبل گذاشتم 😂 )
***
* روز عروسی *
هیونا : لباسمو پوشیدم ( اسلاید ۲ ) بعدم میکاپرا آرایشم کردن ( اسلاید ۳ )
موهامم درست کردن ( اسلاید ۴ ) بعدم منتظر کوک موندم یکم بعد اومد خیلی جذاب شده بود ( بچه ها لباس کوک همون عکس اوله )
کوک : اوه چی شدی باید مراقب باشم ندزدنت .
هیونا : خب بریم .
سوار لامبورگینیش شدیم و سمت تالار رفتیم هردو به عاقد بله رو گفتیم بعدم کوک لباشو گذاشت رو لبام .
* بعد عروسی *
هیونا : رفتیم خونه کوک بردم اتاق و پرتم کرد رو تخت و......
( اسمات )
منحرفان عزیزم من اسمات نمینویسم. 😂😌
* فردا صبح *
از زبان هیونا : صبح با دل درد بدی پاشدم خدا لعنتت کنه وحشی آمازونی( ببخشید فقط فیکه اگه چاقو ب دست منتظرید باید سراغ هیونا برید نه من 😑😶 )
یه نگاهی به دورم کردم کوک نبود رفتم یه دوش گرفتم و از اجوما قرص گرفتم و خوردم .

ادامه دارد .....