فیک کوک
عام خب خواستم یه فیک بنویسم
از الان بگم این فیک مال من نیست من قبلا یه فیک خونم قشنگ بود گفت واسه شما هم بزارم:)
²⁰¹⁶
میسو:بازم با جیغ و داد های مینا از خواب پریدم
همش زیر لب یه چیزی و تکرار میکرد و میگفت که چجوری میتونم انقدر کثیف باشم
ولی خب به من چه همه تو این سن همینن
عام خب درسته من تازه دوازده سالمه و عادیه که انقدر نا مرتب باشم
ولی خواهرم اینجوری نیست.
اون خیلی مرتبه اسمش میناعه
و همچنین خیلی شجاعه و همیشه ازم دفاع میکنه من تو مدرسه قربانی قلدری های زیادی شدم
ولی با وجود مینا الان بهترم
مینا:یااااااا مگه با تو نیستم پاشو دیگههه به چی فکر میکنیییی مدرسهات دیر شد
میسو:همممم پاشدمم عامم اونی تو امروز منو میرسونی؟
مینا:بله اگه زودتر پاشی خودم میتونم برسونمت
میسو:اهوم
مامان:چه عجب میسو خانوم بلند شدن
میسو:یااا مامان گیر نده؛بابا کجاست؟
مامان:رفته بیرو یخورده خرید داشت
میسو:اهومم خب الان دیگه مینا عصبی میشه من برم
(گونهاش و میبوسه)
مامان:باشه عزیزم
مینا:هوی بچه زود باش
تو ماشین
مینا:امروز نظرته بریم بستنی بخوریم؟
میسو:آره اگه میتونی بعد از کلاسام بیا دنبالم
مینا:باشه خانوم
میسو
کلاسم تموم شده بود داشتم راه میرفتم که یهو از عقب کشیده شدم و افتادم زمین برگشتم و با قیافه جونگوان روبرو شدم بلند شدم سعی کردم اهمیت ندم داشتم میرفتم که دوباره موهامو کشید
گریه افتادم.
میخواستن با دوستاش کتکم بزنن گه با صدای مینا متوقف شدن تو دلم هزاران باز خدارو شکر کردم
مینا اومد و بهشون یه درس حسابی داد و رفتیم تا بستنی بخوریم
مینا:هوی بچه
میسو:هوم؟
مینا:ممکنه من یه روزی نباشم یادت باشه همیشه مواظب خودت باشی
²⁰²³
میسو
چند سال میگذره و هنوز معنی حرفشو نفهمیدم
ینی چی اون همیشه باید باشه
پوف
داریم از این خونه میریم یااااا خدایی چجوری هفت سال خاطره رو ول کنم و برم الان دیگه بزرگتر شدم خودم باید درک کنم
مینا:هوی بچه تو که هنوز نشستی
میسو:باشه الان پامیشم و کمک میکنم
واسه آخرین بار به خونمون نگاه کردم
دلم واست تنگ میشه خونه قشنگم
هعی دیگه وقت خداحافظییه
در هر صورت سوار ماشین شدم
این از پارت اول.
نمیدونم قراره چی بشه ولی خوشحال میشم بخونی و حمایت کنی:).
از الان بگم این فیک مال من نیست من قبلا یه فیک خونم قشنگ بود گفت واسه شما هم بزارم:)
²⁰¹⁶
میسو:بازم با جیغ و داد های مینا از خواب پریدم
همش زیر لب یه چیزی و تکرار میکرد و میگفت که چجوری میتونم انقدر کثیف باشم
ولی خب به من چه همه تو این سن همینن
عام خب درسته من تازه دوازده سالمه و عادیه که انقدر نا مرتب باشم
ولی خواهرم اینجوری نیست.
اون خیلی مرتبه اسمش میناعه
و همچنین خیلی شجاعه و همیشه ازم دفاع میکنه من تو مدرسه قربانی قلدری های زیادی شدم
ولی با وجود مینا الان بهترم
مینا:یااااااا مگه با تو نیستم پاشو دیگههه به چی فکر میکنیییی مدرسهات دیر شد
میسو:همممم پاشدمم عامم اونی تو امروز منو میرسونی؟
مینا:بله اگه زودتر پاشی خودم میتونم برسونمت
میسو:اهوم
مامان:چه عجب میسو خانوم بلند شدن
میسو:یااا مامان گیر نده؛بابا کجاست؟
مامان:رفته بیرو یخورده خرید داشت
میسو:اهومم خب الان دیگه مینا عصبی میشه من برم
(گونهاش و میبوسه)
مامان:باشه عزیزم
مینا:هوی بچه زود باش
تو ماشین
مینا:امروز نظرته بریم بستنی بخوریم؟
میسو:آره اگه میتونی بعد از کلاسام بیا دنبالم
مینا:باشه خانوم
میسو
کلاسم تموم شده بود داشتم راه میرفتم که یهو از عقب کشیده شدم و افتادم زمین برگشتم و با قیافه جونگوان روبرو شدم بلند شدم سعی کردم اهمیت ندم داشتم میرفتم که دوباره موهامو کشید
گریه افتادم.
میخواستن با دوستاش کتکم بزنن گه با صدای مینا متوقف شدن تو دلم هزاران باز خدارو شکر کردم
مینا اومد و بهشون یه درس حسابی داد و رفتیم تا بستنی بخوریم
مینا:هوی بچه
میسو:هوم؟
مینا:ممکنه من یه روزی نباشم یادت باشه همیشه مواظب خودت باشی
²⁰²³
میسو
چند سال میگذره و هنوز معنی حرفشو نفهمیدم
ینی چی اون همیشه باید باشه
پوف
داریم از این خونه میریم یااااا خدایی چجوری هفت سال خاطره رو ول کنم و برم الان دیگه بزرگتر شدم خودم باید درک کنم
مینا:هوی بچه تو که هنوز نشستی
میسو:باشه الان پامیشم و کمک میکنم
واسه آخرین بار به خونمون نگاه کردم
دلم واست تنگ میشه خونه قشنگم
هعی دیگه وقت خداحافظییه
در هر صورت سوار ماشین شدم
این از پارت اول.
نمیدونم قراره چی بشه ولی خوشحال میشم بخونی و حمایت کنی:).
۳.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.