دوباره برمیگردم/پارت2

••••••••مغازه ی موتور سیکلت شینیچیرو سانو••••••••
مایکی،اما:عهههه سلام
رینا،باجی:سلام بر برادران و خاهران عزیز
شین:عو کیسوکه رینا
رینا:سلام شین_سان
مایکی:چرا اومدین اینجا؟
باجی:همینجوری گفدم یه سری بزنیم
مایکی:هوم پس رستوران همیشگی میبینمتون
باجی،رینا:فعلاااا
مایکی،اما،شین:جانهههه
••••••••رستوران/جلسه اعضا••••••••
رینا:عههه چیفویو گورباحی سلااام
چیفویو:سلام رینا_چان
دراکن:اهم جلسه شرو شد
رینا(دم گوش میتسویا):مگ جلسه فرمانده ها و معاونا نیس پس این اسکلمیچی اینجا چی میگه
میتسویا:نمیدونم الان میفهمیم
مایکی:این عضو جدیدمونه کیساکی تتا و دوستش هانما شوخی از اونجایی که جوخه ی جدید ینی شیشم به دست این دوتاس
کازو:همینطوری کشکی؟
باجی:بدون هیچ چیزی
رینا:بدون اینکه از قبل اینجا باشه بابا مایکی منو کازو و باجی جر خوردیم بس جودو کار کردیم که بیاییم
باجی:هعی روزگار
مایکی:حرص نخورین دوریاکی بخورین
میتسویا:آخه قاتل دوریاکی مگ واسه ما چیزی میزاری
رینا:خیلی شیک و مجلسی کش رفتن دوریاکی*
مایکی:عهههه بده مننننن
رینا:بستههه
دراکن:آروم باشین بازم هس
تاکه:عه دوستان میشه به کیساکی_سان اعتماد کرد؟
کیساکی:دارم میشنوما (눈_눈)
دراکن:عارع میشه
کازو:ببینیم و تعریف کنیم
مایکی:کیساکی خودتو معرفی کن
کیساکی:فرمانده این کارو کردی (ง •̀_•́)ง
مایکی:خو حالا
••••••••خونه••••••••
باجی:رینا بدو بخواب
رینا:هایییی ولی پیشم بخواب خو؟
باجی:اصن یه پیشنهاد
چیفویو:چی
باجی:تو هال تشک میندازیم و سه تایی میخوابیم
رینا،چیفویو:عالیهههه
••••••••فردا صبح/ساعت 8••••••••
باجی:پاشیییننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
رینا:چتهههه اونییییی امروز مدرسه نداریم پس بگیر بخواااببب مردمم بیدار نکن
چیفویو:باجی_سان ول کن بخواب
باجی:پاشین ببینممم باید بریم مدرسه
رینا:مگه امروز تعطیل نیسسسس؟
باجی:برا انتخاب رشته ای که تو فستیوال انتخاب میکنیم
رینا:پریدن از خواب با هیجان*جووونمممم فستیوااال
چیفویو:عههه پس پاشین برییممم
••••••••مدرسه/ساعت 9:30••••••••
معاون مدرسه:خب کیسوکه_سان کدوم رشته هارو انتخاب میکنین؟البته پینگ پنگ و دوی استقامت ظرفیتش تکمیله
رینا:دنس و سینگ،والیبال،تنیس،دوی ماراتون
معاون:عالی نفر بعد
چیفویو:اومدن جلو*
معاون:ماتسونو_سان شما چی
چیفویو:شنا،بسکتبال
معاون:عالی نفر بعد
••••••••حیاط مدرسه••••••••
رینا:اونی تو چرا چیزی انتخاب نکردی؟
باجی:من،میتی،کازو،مایکی و دراکن قراره تماشاچی باشیم
چیفویو:پس تاکه و هینا_چان و اما_چانم شرکت کردن
باجی:فک کنم رینا بنظرت یذره زیاد انتخاب نکردی؟
چیفویو:چارتا رشته؟
رینا:نچ زیاد نیس انتخاب سخت بود دیگع
میتسویا:عه سلام
رینا:عههه سلاام
باجی:علیک اینجا چه میکنی
میتسویا:لونا مانا از پشتم بیایین بیرون...هیچی اومدم این دوتا رو واسه فستیوال کودکان ثبت نام کنم
چیفویو:مگه اینجاس؟
لونا:عارع قبل فستیوال اصلیه اونی_چان بهمون قول داده بود
رینا:عووو پس شما دوتا خوشگلاعم قراره مث ستاره ها بدرخشین؟
مانا:اوهومممم
میتسویا:پس شماعم ثبت نام کردین
باجی:بجز من این دوتا
میتسویا:بعدش با موتور بریم یه چرخی بزنیم؟
رینا:پس من برم موتورمو بیارم الان میام
••••••••در حال موتور سواری••••••••
همه:رسیدن پشت چراغ*نگه داشتن*
باجی:از اینجا تا معبد مسابقه هرکی زودتر رسید*گاز دادن*
رینا:هوییییییی تقلب نکنننن*سبقت گرفتن از باجی*
میتسویا:لونا و مانا سفت منو بچسبین*گاز دادن*
چیفویو:راه افتادن*
رینا:من همتونو میبرممممم
میتسویا:بیا پایین بابا بچه من برندممم
باجی:چه زری زدین خو معلومه برنده منم
چیفویو:زودتر از همه رسیدن*
رینا:خب دوزتان ضایع شدیم رف (づ ●─● )づ
میتسویا:چطور چگونه؟
چیفویو:اینهمه مدت میایین اینجا هنوز میانبر بلد نیستین؟
باجی:صحیح (눈_눈)
رینا:عاها وایسا لونا مانا گرگم به هوا؟
لونا،مانا:عارععععععع (✷‿✷)
رینا:زدن به چیفویو*تو گرگیییی
باجی،میتسویا،چیفویو:چاره ای نیس باید بازی کنیم

(ادامه بدم به نظرتون؟)