وقتی رفتید کلبه جنگلی....
کوک)
وارد اتاق شدم ......
_خوبی قشنگم؟
+اوه کوک!
دخترمونو دیدی؟
_قربونت برم من....
واییییی عین خودمه!
+بله!
_از شما هم ممنونم....
و پیشونیشو بوسیدم....
یک قطره اشک از چشمام اومد پایین....
+کوککک گریه نکن....
رفت جلو و لبای کوکو بوسید....
دخترمونم گریش در اومد....
_باید شیر بدی بهش....
+اره میدم...
_داره گریه میکنه بجنب!
+خب بابا...
_چقدر بامزه میخوره...
لپاشوو...
+کوک چشماش عین خودت گرده😂
_آره....
دیدم کوک رفت عقب و دیگه حرف نزد....
دخترمومو گذاشتم تو جاش و رفتم طرف کوک...
+آخخ..
_چ...
+خوبم...چی شد؟
_هیچی...
و سرشو انداخت پایین....
+بگو چیشده؟
_تو حق نداری به من بی اهمیتی کنی!(بغض سگی)
+ووی ووی...لباشووو چه آویزون شدد....
کوک گریه نکننن!!
رفتم جلو و محکم بغلش کردم...
وای خدای منن...
اشکاشو پاک کردم!
+وای وای تو از این کوچولو که تازه بدنیا اومده نینی تری!
رفتم و لپشو محکم بوس کردم.....
+خوشگل من...
حسود نشو!
راستی..ماری کجاس؟؟
_چمیدونم!گوشیش زنگ زد رفت...
خندیدم...
_چیه؟
+او نه هیچی...
عه ته زنگ زد....
+بله؟
=سلام آبجی جونم...
+سلام خوبی اقای دکتر؟....
=خوبم....شنیدم کوچولوت بدنیا اومد....
مبارکتون باشع!
+اوه ممنونم...
کوک تو به ته گفتی؟
_نهه!
+عزیزم شما از کجا فهمیدی....
=آآاووه...من فقط حدس زدم!
+اوه چه حدس درستی....
=امشب میام کلبه....
اوه الان ساعت ۱۰ شبه...تا ۱ میرسی
=اره فعلا....
......۱شب.......
+اوه ته اومد....
÷من باز میکنم..
سلام عشقممم
و محکم بغلش کرد...
و همو بوسیدن...
وارد اتاق شدم ......
_خوبی قشنگم؟
+اوه کوک!
دخترمونو دیدی؟
_قربونت برم من....
واییییی عین خودمه!
+بله!
_از شما هم ممنونم....
و پیشونیشو بوسیدم....
یک قطره اشک از چشمام اومد پایین....
+کوککک گریه نکن....
رفت جلو و لبای کوکو بوسید....
دخترمونم گریش در اومد....
_باید شیر بدی بهش....
+اره میدم...
_داره گریه میکنه بجنب!
+خب بابا...
_چقدر بامزه میخوره...
لپاشوو...
+کوک چشماش عین خودت گرده😂
_آره....
دیدم کوک رفت عقب و دیگه حرف نزد....
دخترمومو گذاشتم تو جاش و رفتم طرف کوک...
+آخخ..
_چ...
+خوبم...چی شد؟
_هیچی...
و سرشو انداخت پایین....
+بگو چیشده؟
_تو حق نداری به من بی اهمیتی کنی!(بغض سگی)
+ووی ووی...لباشووو چه آویزون شدد....
کوک گریه نکننن!!
رفتم جلو و محکم بغلش کردم...
وای خدای منن...
اشکاشو پاک کردم!
+وای وای تو از این کوچولو که تازه بدنیا اومده نینی تری!
رفتم و لپشو محکم بوس کردم.....
+خوشگل من...
حسود نشو!
راستی..ماری کجاس؟؟
_چمیدونم!گوشیش زنگ زد رفت...
خندیدم...
_چیه؟
+او نه هیچی...
عه ته زنگ زد....
+بله؟
=سلام آبجی جونم...
+سلام خوبی اقای دکتر؟....
=خوبم....شنیدم کوچولوت بدنیا اومد....
مبارکتون باشع!
+اوه ممنونم...
کوک تو به ته گفتی؟
_نهه!
+عزیزم شما از کجا فهمیدی....
=آآاووه...من فقط حدس زدم!
+اوه چه حدس درستی....
=امشب میام کلبه....
اوه الان ساعت ۱۰ شبه...تا ۱ میرسی
=اره فعلا....
......۱شب.......
+اوه ته اومد....
÷من باز میکنم..
سلام عشقممم
و محکم بغلش کرد...
و همو بوسیدن...
۲۳.۴k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.