PART 11
♡My Wrong♡
ویوی جونگکوک
چشماش رو از ترس بسته بود آروم چشماش رو باز کرد و یهو ...
یکی بدون در زدن در روباز کرد
جیمین ها جیمین اینجا چیکار میکنه آخه
( معرفی جیمین : جیمین برادر جونگکوک برادر کوچکترش هست که بعد از جونگکوک جانشین میشه و تازه از ایتالیا برگشته علامت جیمین ■)
ویوی جیمین
اووووووو امروز قراره برم پیش جونگکوک و جونگکوک رو سوپرایز کنم چقدر دلم برای کره و حال و هوای گوهش تنگ شده بود (الکی مثلا 😂)
رسیدم عمارت جونگکوک
به آجوما گفتم به جونگکوک نگه که من اومدم میخوام سوپرایز کنم
آجوما هم به هم گفت که جونگکوک تو اوتاقشه پسره ای کله شق خیلی کار میکنه
گوشیم رو در آوردم که از ری اکشنش ویدیو بگیرم با گوشی تو دستم و درحال ظبط وارد اوتاق شدم که ها جونگکوک داشت با یه خدمتکار ها هال و حول میکرد 😂( داداش اشتباه فهمیدی )
پس سریع گفتم ...
ویوی جونگکوک
این اینجا چیکار میکنه تو این وضع آخه
چرا گوشی تو دستشه سریع ا/ت تا متوجه شد جیمین اومد داخل اومد اینور منم خودم رو درست کردم و ایستادم تا اومدم حرف بزنم جیمین گفت:
■ ببخشید مزاحم شدم ( نیش خند مرموزانه)
_ یا این چه حرفیه یه سوءتفاهم بود
■بله بله درست میفرمایید
+ من برم ( با خجالت )
تا اومدن حرف بزنم جیمین گفت
■ نه بابا زن داداش من میرم این چه حرفیه
و سریع فرار کرد
هم من هم ا/ت سرخ شدیم از این حرفش
من برای راحتی ا/ت و آدم کردن این بزغاله
اوفتادم دنبال جیمین و از اوتاق و اون جو رو مخ که بین من و ا/ت بود که اصلا اوم جو رو دوس نداشتم اومدم بیرون
_ جیمین فقط دستم بهت نرسه 🤬
■ اووووو داداشی بد اخلاق 😂😂😂
_ نخند ( سرعتش رو زیاد کرد )
ویوی ا/ت
جونگکوک از اوتاق رفت بیرون نمیدونم اون کی بود ولی چون گفت زن داداش فکر کنم داداش ارباب باشه چی من حتی اسم ارباب هم نمیدونم 😐😐😐
ولی واقعا خجالت کشیدم همین جوری تو شک بودم که ....
_________________________________
میدونم دیر گزاشتم مهمون داشتیم
ویوی جونگکوک
چشماش رو از ترس بسته بود آروم چشماش رو باز کرد و یهو ...
یکی بدون در زدن در روباز کرد
جیمین ها جیمین اینجا چیکار میکنه آخه
( معرفی جیمین : جیمین برادر جونگکوک برادر کوچکترش هست که بعد از جونگکوک جانشین میشه و تازه از ایتالیا برگشته علامت جیمین ■)
ویوی جیمین
اووووووو امروز قراره برم پیش جونگکوک و جونگکوک رو سوپرایز کنم چقدر دلم برای کره و حال و هوای گوهش تنگ شده بود (الکی مثلا 😂)
رسیدم عمارت جونگکوک
به آجوما گفتم به جونگکوک نگه که من اومدم میخوام سوپرایز کنم
آجوما هم به هم گفت که جونگکوک تو اوتاقشه پسره ای کله شق خیلی کار میکنه
گوشیم رو در آوردم که از ری اکشنش ویدیو بگیرم با گوشی تو دستم و درحال ظبط وارد اوتاق شدم که ها جونگکوک داشت با یه خدمتکار ها هال و حول میکرد 😂( داداش اشتباه فهمیدی )
پس سریع گفتم ...
ویوی جونگکوک
این اینجا چیکار میکنه تو این وضع آخه
چرا گوشی تو دستشه سریع ا/ت تا متوجه شد جیمین اومد داخل اومد اینور منم خودم رو درست کردم و ایستادم تا اومدم حرف بزنم جیمین گفت:
■ ببخشید مزاحم شدم ( نیش خند مرموزانه)
_ یا این چه حرفیه یه سوءتفاهم بود
■بله بله درست میفرمایید
+ من برم ( با خجالت )
تا اومدن حرف بزنم جیمین گفت
■ نه بابا زن داداش من میرم این چه حرفیه
و سریع فرار کرد
هم من هم ا/ت سرخ شدیم از این حرفش
من برای راحتی ا/ت و آدم کردن این بزغاله
اوفتادم دنبال جیمین و از اوتاق و اون جو رو مخ که بین من و ا/ت بود که اصلا اوم جو رو دوس نداشتم اومدم بیرون
_ جیمین فقط دستم بهت نرسه 🤬
■ اووووو داداشی بد اخلاق 😂😂😂
_ نخند ( سرعتش رو زیاد کرد )
ویوی ا/ت
جونگکوک از اوتاق رفت بیرون نمیدونم اون کی بود ولی چون گفت زن داداش فکر کنم داداش ارباب باشه چی من حتی اسم ارباب هم نمیدونم 😐😐😐
ولی واقعا خجالت کشیدم همین جوری تو شک بودم که ....
_________________________________
میدونم دیر گزاشتم مهمون داشتیم
۳.۱k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.