عشق تاریک پارت ۱۲
کوک : ناراحت نباش همه چیز درست میشه
کوک جوابی نشنیدم سرمو بردم پایین دیدم خوابش برده بلند شدم رفتن داخل یکی دیگه از اتاقا خوابیدم
ته در بیمارستان*
ته : با نبودن : ۱/ت همه چا ساکت بود احساس میکردم از اول عمرم تا الان می شناسمش اما اون نمیتونی زندگی شو جونیشو بخاطر من نابود کنه با نبودن اون خیلی تنها بودم دوباره تنها شدم امیدوارم هرجا که هست حالش خوب باشه امیدوارم
فردا صبح بیمارستان اتاق ته ****
ته : چشمامو باز کردم دیدم ۱/ت بالای سرمه
۱/ت : سلام آقای کیم تهیونگ چیزی لازم ندارید
ته : چرا اینطوری باهام حرف میزنی
۱/ت : هر طوری دوست داشته باشم حرف میزنم
ته : چرا یطوری رفتار میکنی انگار اصلا نمی شناسیم
۱/ت : چون می خوام بیشتر از این نشناسمت
کوک اومد داخل
کوک : ۱/ت برو بیرون تا کمک ته کنم لباساشو عوض کنه مرخص شده
۱/ت : بهتر دیگه مجبور نیستم قیافشو ببینم ( ی دختره بیشعور دلت میاد بچمو)
۱/ت رفت بیرون
کوک : بیا کمکت کنم
ته : چرا ۱/ت اینطوری رفتار میکنه انگار نمی شناسم
کوک : از نظر من رفتارش عادی بود اون همیشه اینطوری بود اگه بدای اون دو روز میگی نمیدونم شاید تو نابودش کرده باشه که دوباره اینطوری شده ها نظرت چیه دربارش فکر کنی
ته : هی چرا اینقدر تند میری من بخاطر خودش اون کارو کردم من فکر میکردم دوستیمون سر جاشه
کوک : دوستی تو با ۱/ت تمام شدس اینطوری که معلومه اما روی من میتونی حساب کنی فقط یکم برای ۱/ت ناراحت معذرت می خوام
ته : اره دیگه تمام شد .........ممنون که تو کنارم می مونی
کوک : خب تمام بیا بریم
ته : اوکی بریم
ته : شما برید من به رانندم میگم بیاد دنبالم
کوک : باشه
۱/ت : با اینکه ازت متنفرم اما ممنون که دوبار جونمو نجات دادی خواهش میکنم دیگه نیا پیش من و برادرم خدافز
کوک: خدافز
ته : خدافز
۱/ت با کوک رفتن
ته : با اون حرف ۱/ت .............................
پایان
امیدوارم دوس داشته باشید نظرتون کامنت کنید بوس بوس بای 👋👋🙂🙂💙
کوک جوابی نشنیدم سرمو بردم پایین دیدم خوابش برده بلند شدم رفتن داخل یکی دیگه از اتاقا خوابیدم
ته در بیمارستان*
ته : با نبودن : ۱/ت همه چا ساکت بود احساس میکردم از اول عمرم تا الان می شناسمش اما اون نمیتونی زندگی شو جونیشو بخاطر من نابود کنه با نبودن اون خیلی تنها بودم دوباره تنها شدم امیدوارم هرجا که هست حالش خوب باشه امیدوارم
فردا صبح بیمارستان اتاق ته ****
ته : چشمامو باز کردم دیدم ۱/ت بالای سرمه
۱/ت : سلام آقای کیم تهیونگ چیزی لازم ندارید
ته : چرا اینطوری باهام حرف میزنی
۱/ت : هر طوری دوست داشته باشم حرف میزنم
ته : چرا یطوری رفتار میکنی انگار اصلا نمی شناسیم
۱/ت : چون می خوام بیشتر از این نشناسمت
کوک اومد داخل
کوک : ۱/ت برو بیرون تا کمک ته کنم لباساشو عوض کنه مرخص شده
۱/ت : بهتر دیگه مجبور نیستم قیافشو ببینم ( ی دختره بیشعور دلت میاد بچمو)
۱/ت رفت بیرون
کوک : بیا کمکت کنم
ته : چرا ۱/ت اینطوری رفتار میکنه انگار نمی شناسم
کوک : از نظر من رفتارش عادی بود اون همیشه اینطوری بود اگه بدای اون دو روز میگی نمیدونم شاید تو نابودش کرده باشه که دوباره اینطوری شده ها نظرت چیه دربارش فکر کنی
ته : هی چرا اینقدر تند میری من بخاطر خودش اون کارو کردم من فکر میکردم دوستیمون سر جاشه
کوک : دوستی تو با ۱/ت تمام شدس اینطوری که معلومه اما روی من میتونی حساب کنی فقط یکم برای ۱/ت ناراحت معذرت می خوام
ته : اره دیگه تمام شد .........ممنون که تو کنارم می مونی
کوک : خب تمام بیا بریم
ته : اوکی بریم
ته : شما برید من به رانندم میگم بیاد دنبالم
کوک : باشه
۱/ت : با اینکه ازت متنفرم اما ممنون که دوبار جونمو نجات دادی خواهش میکنم دیگه نیا پیش من و برادرم خدافز
کوک: خدافز
ته : خدافز
۱/ت با کوک رفتن
ته : با اون حرف ۱/ت .............................
پایان
امیدوارم دوس داشته باشید نظرتون کامنت کنید بوس بوس بای 👋👋🙂🙂💙
۵۲.۰k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.