کوئین مافیا پارت24
ووجین اومد سر میز ما
ووجین: بچه ها امتحان فرانسوی داریم هیچی نخوندم☹️
مینهو: بهت میرسونم
ووجین: مگه بلدی؟
مینهو: نه هانا به هممون میرسونه
ووجین: وای هانا رو دس نداری، عاشقتم
هانا: باشه باشه گمشین سرجاتون
بچه ها رفتن سر میزشون بعد1دقیقه استاد اومد
استاد: خب بچه ها اماده اید برا امتحان؟
همه: بله
استاد: هانا دخترم تو بیا برگه هارو بده
هانا: باشه
بگه هارو گرفتم دادم بچه ها خودمم نشستم
استاد:بچه ها نیم ساعت وقت دارید بنویسید خیلی اسون بود1دقیقه ای همرو نوشتم استاد حواسش نبود زیر میز برگمو با مینهو عوض کردم همه سوال هارو براش نوشتم دادم بهش فیلیکس هم از رو من نوشت ووجین هم 1دقیقه ای ازرو مینهو نوشت مینهو یه جوری برگشو با سویون عوض کرد که استاد نفهمید سوک یون و یوناهم نوشتن خلاصه بعد5دقیقه استاد گف
استاد: بچه ها وقت تمومه برگه هاتون رو بیارید بالا، هرکی برگش پایین باشه برگشو نمیگیرم
استاد برگه هارو جمع کرد رف بیرون از کلاس
ووجین: وتیی خدایی عجب تقلبی کردیم
هانا: خاک تو سرت چقدم ذوق میکنه انگار کار خوبی کرده
سویون: خب اینم بخیرگذشت بیاید بریم کافه بچه هاهم حتما اونجان بلند شدیم از کلاس زدیم بیرون داشتیم میرفتیم کافه سوآ رو دیدم دس تکون داد رفتیم پیششون نشستیم
هیونجین: چیکارکردین
ووجین: بهترین امتحانو دادیم
سوهو: مطمئنید؟
مینهو: باشه بابا هانا به هممون رسوند
سوهو: رزی مینا کجاس؟
رزی: حالش یکم بد بود رف خونه
سوهو: اها
فیلیکس: بچه ها نظرتون چیه امشب با بچه ها بریم گیم نت
هانا: عالیه بریم
یونا: منکه بلد نیستم
رزی و جوکیونگ: ماهم بلد نیستیم
سوجون: یاد میگیرید
هانا: الان ساعت10ساعت12 میریم خونه ساعت 4باهم میریم گیم نت تا ساعت12واینا میمونیم
همه: عالیه
هانا: من به کوکو نامی میگم هیونجین توهم به جیمین و ته و شوگا بگو
همه: اوکی
جوکیونگ: حالا کجا بریم
هانا: منو یونا که تازه از روسیه برگشتیم زیاد کره رو نمیشناسیم
سوهو: من لوکیشن براتون میفرستم
زنگ خورد
هانا:گورتونو گم کنید بریم کلاس
ووجین: یه بار عین انسان حرف بزن تروخدا
هانا: سعی میکنم(ووجین هم با کوک نامی شوگا
و جیمین وته دوسته)
پرش زمانی به زنگ اخر
کلاس تموم شد بابچه ها هماهنگ کردیم رفتم خونه اجوما درو برام باز کرد
هانا: سلاممم اجوما
اجوما: سلام خوشگلم بیا داخل
رفتم داخل
اجوما: چیزی که خیلی دوس داری برات درس کردم
هانا: والا منکه هرچی خوشمزه باشه دوس دارم
اجوما: چیز کیک و ترامیسو برات درس کردم برو لباسات رو عوض کن
هانا: واییی مرسی اجوما الان میام، راستی مامان بابام کو؟
اجوما: شرکتن1ساعت دیگه میان
ووجین: بچه ها امتحان فرانسوی داریم هیچی نخوندم☹️
مینهو: بهت میرسونم
ووجین: مگه بلدی؟
مینهو: نه هانا به هممون میرسونه
ووجین: وای هانا رو دس نداری، عاشقتم
هانا: باشه باشه گمشین سرجاتون
بچه ها رفتن سر میزشون بعد1دقیقه استاد اومد
استاد: خب بچه ها اماده اید برا امتحان؟
همه: بله
استاد: هانا دخترم تو بیا برگه هارو بده
هانا: باشه
بگه هارو گرفتم دادم بچه ها خودمم نشستم
استاد:بچه ها نیم ساعت وقت دارید بنویسید خیلی اسون بود1دقیقه ای همرو نوشتم استاد حواسش نبود زیر میز برگمو با مینهو عوض کردم همه سوال هارو براش نوشتم دادم بهش فیلیکس هم از رو من نوشت ووجین هم 1دقیقه ای ازرو مینهو نوشت مینهو یه جوری برگشو با سویون عوض کرد که استاد نفهمید سوک یون و یوناهم نوشتن خلاصه بعد5دقیقه استاد گف
استاد: بچه ها وقت تمومه برگه هاتون رو بیارید بالا، هرکی برگش پایین باشه برگشو نمیگیرم
استاد برگه هارو جمع کرد رف بیرون از کلاس
ووجین: وتیی خدایی عجب تقلبی کردیم
هانا: خاک تو سرت چقدم ذوق میکنه انگار کار خوبی کرده
سویون: خب اینم بخیرگذشت بیاید بریم کافه بچه هاهم حتما اونجان بلند شدیم از کلاس زدیم بیرون داشتیم میرفتیم کافه سوآ رو دیدم دس تکون داد رفتیم پیششون نشستیم
هیونجین: چیکارکردین
ووجین: بهترین امتحانو دادیم
سوهو: مطمئنید؟
مینهو: باشه بابا هانا به هممون رسوند
سوهو: رزی مینا کجاس؟
رزی: حالش یکم بد بود رف خونه
سوهو: اها
فیلیکس: بچه ها نظرتون چیه امشب با بچه ها بریم گیم نت
هانا: عالیه بریم
یونا: منکه بلد نیستم
رزی و جوکیونگ: ماهم بلد نیستیم
سوجون: یاد میگیرید
هانا: الان ساعت10ساعت12 میریم خونه ساعت 4باهم میریم گیم نت تا ساعت12واینا میمونیم
همه: عالیه
هانا: من به کوکو نامی میگم هیونجین توهم به جیمین و ته و شوگا بگو
همه: اوکی
جوکیونگ: حالا کجا بریم
هانا: منو یونا که تازه از روسیه برگشتیم زیاد کره رو نمیشناسیم
سوهو: من لوکیشن براتون میفرستم
زنگ خورد
هانا:گورتونو گم کنید بریم کلاس
ووجین: یه بار عین انسان حرف بزن تروخدا
هانا: سعی میکنم(ووجین هم با کوک نامی شوگا
و جیمین وته دوسته)
پرش زمانی به زنگ اخر
کلاس تموم شد بابچه ها هماهنگ کردیم رفتم خونه اجوما درو برام باز کرد
هانا: سلاممم اجوما
اجوما: سلام خوشگلم بیا داخل
رفتم داخل
اجوما: چیزی که خیلی دوس داری برات درس کردم
هانا: والا منکه هرچی خوشمزه باشه دوس دارم
اجوما: چیز کیک و ترامیسو برات درس کردم برو لباسات رو عوض کن
هانا: واییی مرسی اجوما الان میام، راستی مامان بابام کو؟
اجوما: شرکتن1ساعت دیگه میان
۱۲.۵k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.