عشق اجباری🩸🔪

عشق اجباری🩸🔪
P9

ویو ادمین: خب اینجا دیگ هر ۲ خانواده سر جاهای مخصوصشون نشستن و آقای پارک میره سر اون جایگاهی ک قرار حرف بزنه ک شروع به سخرانی کرد .....

پارک هانول: ممنون از همه عزیزانی ک امشب مهمونی منو پذیرفتن و تشریف اوردن امشب باید چندتا خبر بدم ک....‌

پارک هانول: خب پسرام کیم و جعون لطفا بیان بالا

ویوادمین: پارک هانول کاری کرد ک خانوده جعون و کیم باهم دوستی کنن ولی مشکل اینجاست ک بچه های هر۲ خانواد از هم بدشون میاد

لیسا: بابا یعنی الان ما با خانواده جعون دوستی کردیممم؟!

م.ک: آره دخترم دیگ قهر نیستیم

تهیونگ: همینو کم داشتیم

لیسا: عع من بدم از اون بچه هاش میادددد

تهیونگ: منممممم
.
.
.
جنی: آخه نمیشد دوستی نکنیم

ب.ج: چرا دخترم؟

جنی: من بدم از اون بچه هاش میاد

کوک: فقط تو نیستی منممم بدم میاد


ویو ادمین: خب اینجا مهمونی تموم شد و آقای پارک واسه فردا شب ار ۲ خانواده رو دعوت کرد به خونه خودش