برادر ناتنی من 7...
ویو جین
با نامجون و شوگا اومده بودیم جیهوپ نشست خونه
تا نگهبانی بده کسی نیاد
نامجون دکتر گروهه
شوگا ساقی اسلحهس
جیهوپ جاسوس گروهه
خوب منم پادشاهم تمام این ویژگی ها رو دارم بگذریم
داشتیم راه میرفتیم توی جنگل چشممون خورد به اونور مرز
÷علامت شوگا £علامت نامجون
٫: پسرا اون چیه اونور مرز؟
£: سه تا دخترن!
×: اره دخترای اون مافیایین که باهاشون جنگ میکردیم
£: رنگشون پریده!
٫: بادیگارددددد
بادیگارد ها: بله قربان
٫: اون سه تا دختر رو بیارین قصر تا ار ام
معاینشون کنه!
£: بهترین کاری که می تونستی بکنی آفرین
٫: مرسی اوناهم مثل ما ان مادرشون رو توی جنگ از دست دادن
÷: خدارو شکر جیهوپ جاسوسی شون رو میکرد وگرنه
نمیشناختیم شون
٫: اوهوم بهتره بریم قصر
£÷: اوکی
زمان حال
ویو ا.ت
امروز روز تاج گذاری کنه هم خر ذوقم هم از یه ور میترسم
که خانوادم منو بشناسن واییییی دیگه مهم پوکید
÷: سلام ا.ت
+: شما شاهزاده شوگا هستید درسته؟
÷: بله خودمم
+: یه سوال بپرسم
÷: بپرس
+: میگم اگه من شاه دخت بشم هی باید لباس
شاه دختر رو بپوشم
÷: نه ما این قانون رو وقتی جین پادشاه شد ور داشتیم
+: ممنون
÷: خواهش می کنم باید از نامجون نوکر باشیم چون
اون شماور معاینه کرد و نجاتتون داد وگرنه از سرما یخ زده بودین
+: اره از اونم ممنونیم
راستی نورا و لیسا کجان؟
£: توی اتاقاشون دارن برای تاج گذاری آماده می شن
+: شما هم باید نامجون باشید
£: .خنده. بله
+: خوبه برید بیرون تا من آماده بشم
£÷: فعلا
+: فعلا
شوگا و نامجون رفتن بیرون و خدمتکارا یه لباس خیلی
خیلی خوشگل آوردن و پشتشون لیسا نورا هم اومدن
پریدم بغلشون و گفتم
+: سلام دخترااااا
~×: سلام ا.تتتتت
+: خیلی خوشگل شدیننننن
~: توم باید آماده کنیم
×: اره زدی به هدف
+:: باشه
دخترا اومدن و منو گذاشتن روی صندلی نورا لباسامو داشت
آنالیز میکرد لیسا از اون ور داشت موهامو شونه میکرد
و امواجی کرد بعد رفتن بیرون و من لباسمو پوشیدم خیلی
خوشگل شده بودم که جین اومد تو
٫: اوووو خیلی خوشگل شدی
+: مرسی توم همین طور
٫: خوب من باید باهات بیام تا پیش تاج گذاری
+: اوکی مرسی
جین دستمو گرفت با هم رفتیم توی سالن اصلی یادم رفته بود طور بندازم بالای سرم ولی گفتم ولش کن
که خانوادم رو دیدم هانننن؟؟؟
ویو کوک
خوب برامون دعوت نامه اومده درست بعد غیب شدن
ا.ت و لیسا و نورا
داشتن مراسم تاج گذاری می گرفتن اسمشو گفتن که اسمش رو دیدم خوشکم زد ا.تتت!
شاید یکی اسمش ا.ت بوده ولی دیگه ما هم آماده شدیم و
رفتیم تاج گذاری اونجا یکیو دیدم خیلی شبیه ا.ت
بود ولی گفتم خیالاتی شدم و اون شب برگشتیم خونه
ویو ا.ت
خوبه کوک هنوز متوجه نشده
تاج گذاری: شاهدخت ا.ت و پادشاه جین وارد میشوند
تاج و گذاشتن و بالای سرم اونشب به خوبی تموم شد
و...
خمارییییییی
بچه ها احتمالا فصل دو هم داره
اسلاید دوم استایل ا.ت
اسلاید سوم استایل لیسا
اسلاید چهاروم استایل نورا
با نامجون و شوگا اومده بودیم جیهوپ نشست خونه
تا نگهبانی بده کسی نیاد
نامجون دکتر گروهه
شوگا ساقی اسلحهس
جیهوپ جاسوس گروهه
خوب منم پادشاهم تمام این ویژگی ها رو دارم بگذریم
داشتیم راه میرفتیم توی جنگل چشممون خورد به اونور مرز
÷علامت شوگا £علامت نامجون
٫: پسرا اون چیه اونور مرز؟
£: سه تا دخترن!
×: اره دخترای اون مافیایین که باهاشون جنگ میکردیم
£: رنگشون پریده!
٫: بادیگارددددد
بادیگارد ها: بله قربان
٫: اون سه تا دختر رو بیارین قصر تا ار ام
معاینشون کنه!
£: بهترین کاری که می تونستی بکنی آفرین
٫: مرسی اوناهم مثل ما ان مادرشون رو توی جنگ از دست دادن
÷: خدارو شکر جیهوپ جاسوسی شون رو میکرد وگرنه
نمیشناختیم شون
٫: اوهوم بهتره بریم قصر
£÷: اوکی
زمان حال
ویو ا.ت
امروز روز تاج گذاری کنه هم خر ذوقم هم از یه ور میترسم
که خانوادم منو بشناسن واییییی دیگه مهم پوکید
÷: سلام ا.ت
+: شما شاهزاده شوگا هستید درسته؟
÷: بله خودمم
+: یه سوال بپرسم
÷: بپرس
+: میگم اگه من شاه دخت بشم هی باید لباس
شاه دختر رو بپوشم
÷: نه ما این قانون رو وقتی جین پادشاه شد ور داشتیم
+: ممنون
÷: خواهش می کنم باید از نامجون نوکر باشیم چون
اون شماور معاینه کرد و نجاتتون داد وگرنه از سرما یخ زده بودین
+: اره از اونم ممنونیم
راستی نورا و لیسا کجان؟
£: توی اتاقاشون دارن برای تاج گذاری آماده می شن
+: شما هم باید نامجون باشید
£: .خنده. بله
+: خوبه برید بیرون تا من آماده بشم
£÷: فعلا
+: فعلا
شوگا و نامجون رفتن بیرون و خدمتکارا یه لباس خیلی
خیلی خوشگل آوردن و پشتشون لیسا نورا هم اومدن
پریدم بغلشون و گفتم
+: سلام دخترااااا
~×: سلام ا.تتتتت
+: خیلی خوشگل شدیننننن
~: توم باید آماده کنیم
×: اره زدی به هدف
+:: باشه
دخترا اومدن و منو گذاشتن روی صندلی نورا لباسامو داشت
آنالیز میکرد لیسا از اون ور داشت موهامو شونه میکرد
و امواجی کرد بعد رفتن بیرون و من لباسمو پوشیدم خیلی
خوشگل شده بودم که جین اومد تو
٫: اوووو خیلی خوشگل شدی
+: مرسی توم همین طور
٫: خوب من باید باهات بیام تا پیش تاج گذاری
+: اوکی مرسی
جین دستمو گرفت با هم رفتیم توی سالن اصلی یادم رفته بود طور بندازم بالای سرم ولی گفتم ولش کن
که خانوادم رو دیدم هانننن؟؟؟
ویو کوک
خوب برامون دعوت نامه اومده درست بعد غیب شدن
ا.ت و لیسا و نورا
داشتن مراسم تاج گذاری می گرفتن اسمشو گفتن که اسمش رو دیدم خوشکم زد ا.تتت!
شاید یکی اسمش ا.ت بوده ولی دیگه ما هم آماده شدیم و
رفتیم تاج گذاری اونجا یکیو دیدم خیلی شبیه ا.ت
بود ولی گفتم خیالاتی شدم و اون شب برگشتیم خونه
ویو ا.ت
خوبه کوک هنوز متوجه نشده
تاج گذاری: شاهدخت ا.ت و پادشاه جین وارد میشوند
تاج و گذاشتن و بالای سرم اونشب به خوبی تموم شد
و...
خمارییییییی
بچه ها احتمالا فصل دو هم داره
اسلاید دوم استایل ا.ت
اسلاید سوم استایل لیسا
اسلاید چهاروم استایل نورا
۱۴.۵k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.