فیک سایه سیاه پارت 16
رفتم پایین که دیدم دایانا نیست حدس زدم تو اتاقشه سریع رفتم تو اتاقش دیدم داره سعی میکنه کتشو در بیاره کمکش کردم کتشو دراورد تیشرتش خونی شده بود استینشو بالا داد دستمالو برداشت خون روی دستشو پاک کرد
جیمین : حالت خوبه ؟
دایانا : خوبم چیزی نیست
جیمین : چرا دعوا کردین
دایانا : من کاری نداشتم میخواستم برم بیرون که وقتی منو دید انگار تعجب کرد بعد شروع کرد به بد و بیراه گفتن منم گفتم سرت به کار خودت باشه که ...
جیمین : میدونی اون کیه ؟
دایانا : نه
جیمین : اون دختر چوی ، مونیکا ، اون قرار بود بعد از اینکه از امریکا برگرده نامزد کنیم ولی پدرش میخواد منو بکشه انگار دخترش خبر نداره
دایانا : خودتونو ناراحت نکنید همیشه اونطور که میخواییم پیش نمیره
جیمین : برام مهم نیست
دایانا ؛ داشتیم صحبت میکردیم که جیهوپ وارد اتاق شد برگشتم سمتش چهرش پر از نگرانی بود اومد طرفم
جیهوپ : باز چیکار کردی ؟ جیمین ؟
جیمین : داستانش طولانیه بعدا میگم
جیهوپ : بشین ببینم با چی زخمی شدی
دایانا : چاقو
جیمین : من میرم ، حواست باشه
جیمین : حالت خوبه ؟
دایانا : خوبم چیزی نیست
جیمین : چرا دعوا کردین
دایانا : من کاری نداشتم میخواستم برم بیرون که وقتی منو دید انگار تعجب کرد بعد شروع کرد به بد و بیراه گفتن منم گفتم سرت به کار خودت باشه که ...
جیمین : میدونی اون کیه ؟
دایانا : نه
جیمین : اون دختر چوی ، مونیکا ، اون قرار بود بعد از اینکه از امریکا برگرده نامزد کنیم ولی پدرش میخواد منو بکشه انگار دخترش خبر نداره
دایانا : خودتونو ناراحت نکنید همیشه اونطور که میخواییم پیش نمیره
جیمین : برام مهم نیست
دایانا ؛ داشتیم صحبت میکردیم که جیهوپ وارد اتاق شد برگشتم سمتش چهرش پر از نگرانی بود اومد طرفم
جیهوپ : باز چیکار کردی ؟ جیمین ؟
جیمین : داستانش طولانیه بعدا میگم
جیهوپ : بشین ببینم با چی زخمی شدی
دایانا : چاقو
جیمین : من میرم ، حواست باشه
۴۷.۳k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.