P30

•منم
_عوا سلام
•(خنده)میتونم بیام داخل؟
_اره…اره
•بابت دیشب خیلی معذررررررت میخوام
_نه نه اصلا تقصیر تو نبود
•واقعا میدونم کارم درست نبود ولی جلوی خودمو نتونستم بگیرم
_نه واقعا میگم مشکلی نیست
•مطمعن باشم؟
_اره اره
•اها راستی جنی گفت این خوراکی هارو برات بیارم
_وای مرسی
•(لبخند)
_جتی نمیاد؟
•اره میاد یه کاری داشت
_اها
_واااای خیلی ببخشید من یادم رفت چیزی میخوری
•خندیدم و گفتم:عام قهوه؟
_باشه
•رفت سمت آشپزخونه شروع کردم به جا ساز کردن وسایل
_تلخ باشه قهوه؟(کمی بلند)
•عام نه خیلی
(فلش بک)
•تو خودت میفهمی چی داری میگی
@اره جون وو باید انجامش بدی وگرنه من به جونگکوک نمیرسم
•اینا هیچ ربطی ب من نداره
@تو ات رو دوست داری درسته
•ولی دلیل نمیشه توی خونش مواد جاساز کنی با اثر انگشت جونگکوک
@فلان فلان شده(سانسور بندهههه)فک نمیکنی یه زره زیادی احمقی؟
•چی داری میگی جنی من هیچوقت اینکارو نمیکنم
@وقتی این فیلم رو نشون ات بدم چی فکر میکنه؟اینکه تو از قصد برادرش رو هول دادی
•خیلی خب باشه باشه انجام میدم ولی به یه شرط
@چی
•اون فلش و همه کپی هاش
@قبوله
•همین الان
@بگیر بابا
•از توی لبتاپ؟
@جلوی چشمات پاکشون میکنم
•سریع
@زیر لبی گفتم:بشین تا پاک کنم
•…
@خیلی خب بیا
•امیدوارم همه کپی هاش باشه
@روی میز یه کیف هست برش دار و برو
(پایان فلش بک)
•تمام بسته هارو جاساز کردم یهو ات اومد
_اینم قهوه
•مرسی…نمیشینی؟
_چرا چرا
تق تق
•فک کنم جنی باشه
_شاید
در رو باز کردم…
_سلام
پستچی:بسته پستی دارید
_خیلی ممنون
پستجی:اینجا رو امضا کنید لطفا
_بفرمایید
•کی بود؟
_عا پستچی یه بسته بود
•چیه؟
_بزار بازش کنم…فلش؟بزار برم لبتاپم رو بیارم
•…
_فلش رو زدم روی لبتاپ…یه فایل اورد بازش کردم