پارت ۲۷
پسرا اومدن بالا یه کم خوراکی خوردن
+بچه ها میاین بشینیم بازی کنیم؟
همه قبول کردنو نشستن پای یه بازی معروف کره ای و خیلیییی حرفه بازی میکردن
♡این فوق العادس حتی گیمرای حرفیم نمیتونن اینجوری بازی کنن
∆من چرا یه ایده ی خفن دارم؟
+چه ایده ای؟
∆اینکه بریم تو کار گیم
*خب... اخه میدونی یه جورایی اصن حرفه ای نیستیم
∆ولی من دلم میخواد برم با یه اکادمی حرف بزنم اونجا کارو شروع کنیم
÷خب ایده ی بدی نیست... بخوای محاسبه کنی..
+کوفت محاسبه کنیی کل زندگیت شده ریاضی
✓ولی ایده ی بدی نیست
+خب باشه خیلی هم عالی... مطهره هم یه شرکتو میشناسه که قبلا بهم گفته بود
∆بازم مطهره...اهم یعنی اوکی بریم
پسرا رفتن دنبال کارای شرکتو اینا چون واقعا از بچگی خیلی خفن گیمینگو شروع کرده بودن و واقعا حرفه ای بودن...
!خب...شرکت STBهست
+اوکی....
فردا و پس فردا رو پسرا خیلییی بازی کردن که برای ازمون ورودی اماده باشن
∆خب...امروز روز خاستگاریه
+اره نباید تنهاش بزارم
∆صحیح...
ویو جیمین
بعد از رفتن یونگی بغضم ترکید و سرمو فرو بردم تو بالشتو عر میزدم
واقعا ناراحت بودن ولی زندگیه اونه باید خودش تصمیم بگیره
☆چیشده چرا داری گریه میکنی؟
∆عاا..هیچی فقط سریال عاشقان ماه رو تموم کردن
☆عااارهههههه منمممم خیلیییی گریه کردممم....درکت میکنم
بعد دیدم داره گریه میکنه بابااااا
∆اوکی میری بیرون میخوام تنها باشم
☆اوکییی
+بچه ها میاین بشینیم بازی کنیم؟
همه قبول کردنو نشستن پای یه بازی معروف کره ای و خیلیییی حرفه بازی میکردن
♡این فوق العادس حتی گیمرای حرفیم نمیتونن اینجوری بازی کنن
∆من چرا یه ایده ی خفن دارم؟
+چه ایده ای؟
∆اینکه بریم تو کار گیم
*خب... اخه میدونی یه جورایی اصن حرفه ای نیستیم
∆ولی من دلم میخواد برم با یه اکادمی حرف بزنم اونجا کارو شروع کنیم
÷خب ایده ی بدی نیست... بخوای محاسبه کنی..
+کوفت محاسبه کنیی کل زندگیت شده ریاضی
✓ولی ایده ی بدی نیست
+خب باشه خیلی هم عالی... مطهره هم یه شرکتو میشناسه که قبلا بهم گفته بود
∆بازم مطهره...اهم یعنی اوکی بریم
پسرا رفتن دنبال کارای شرکتو اینا چون واقعا از بچگی خیلی خفن گیمینگو شروع کرده بودن و واقعا حرفه ای بودن...
!خب...شرکت STBهست
+اوکی....
فردا و پس فردا رو پسرا خیلییی بازی کردن که برای ازمون ورودی اماده باشن
∆خب...امروز روز خاستگاریه
+اره نباید تنهاش بزارم
∆صحیح...
ویو جیمین
بعد از رفتن یونگی بغضم ترکید و سرمو فرو بردم تو بالشتو عر میزدم
واقعا ناراحت بودن ولی زندگیه اونه باید خودش تصمیم بگیره
☆چیشده چرا داری گریه میکنی؟
∆عاا..هیچی فقط سریال عاشقان ماه رو تموم کردن
☆عااارهههههه منمممم خیلیییی گریه کردممم....درکت میکنم
بعد دیدم داره گریه میکنه بابااااا
∆اوکی میری بیرون میخوام تنها باشم
☆اوکییی
۶.۹k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.