ببخشید دیرشد..به خاطر امتحانام فعالیت و مغزم کند شده😁😐
Part^ 23
همرو بدرقه کردم..از پادرد کفشامو دراوردم و پا برهنه توی محوطه قدم میزدم..ویو سمت چپ عمارت رو به دریاست..قسمتی از باغ که ویو رو به دریا داره رو به خودم اختصاص دادم و یه صندلی و یه قفسه کوچیک که توش شراب قرمز و ویسکی و یه پاکت سناتور شرابی هستو اونجا گذاشتم..یه نخ برداشتم و یه گیلاس شراب ریختم..با فندکی که بابام بهم هدیه داده بود سیگارمو روشن کردمو به نرده ها تکیه دادم و منظره رو تماشا میکردم...
_وای گوشیمو جا گذاشتم..ته چرا انقد حواس پرت شدی
خوبه زیاد دور نشدم..سریع دور زدم...از ماشین پیاده شدم و به سمت در عمارت قدم برمیداشتم که صدای اواز کسی متوقفم کرد...صداش خیلی قشنگ بود...بیخیال گوشیم شدم و کنجکاوانه دنبال صدا میگشتم...هر لحظه نزدیک تر میشدم بهش...اون..اون اته!؟..واو لعنتی عجب صدایی داره...
+تو حال خودم بودم یهو یه تیکه از اهنگ که بد روش قفلی بودم یادم اومد... چشمامو بستم و شروع کردم به بلند خوندن...غرق اواز شده بودم..
(تیکه اهنگی که میخونه، یکم اهسته و با حس میخونه)* (خودم بد رو اهنگ کوروش قفل شدم حالا کلیدشو هم پیدا نمیکنم)
+هــــی مونالیزاااا
بگو راز خـــنـــدهــات چیــه..که حالمــو بد بــه فــاااکــــ میده
رو بدنت برف میــاد میره میـاد میره میـاد میــرهــه
هــی مونالیزاا
برام پر کُدی..هیچ وقت حل نشدیــی
با تو میطلبه سکــوتــشــ........
ک..
_کصخار ملودی.......
+تو حال خودم بودمو اهنگ میخوندم که یکی پشتم باصدای بمی لب زد...به سمت صدا برگشتم و با تهیونگ خمار مواجه شدم...
+تو مگه نرفتی!؟؟اینجا چیکار میکنی؟!
_امم...من... اها گوشیمو جا گذاشته بودم اومدم دنبال اون که با صدای تـو.....(حرفشو نصفه ول کرد)
+اهاا..عهه اون گوشیه تو بودد! بیا بریم بهت بدم..
تهیونگ گوشیشو گرفت و رفت...الان دیگه واقعا رفت😂
ات هم رفت خوابید...
° ویو صبح °
دم دمای صبح خود ب خود بیدار شدم و به ساعت نگاه کردم..هنوز 5 دقیقه مونده بود تا الارمم زنگ بخوره..پاشدم رفتم سرویس*(سرویس بهداشتی)..اومدم بیرون و الارمو قطع کردم..حولمو برداشتم و یه دوش 10 مینی گرفتم و روتین پوست و موم رو انجام دادم و لباسمو پوشیدم و موهامو حالت دادم و رفتم پایین.....
+گود مورنینگگگ مای مادر اند مای سیستر (بخاطر شما فارسی نوشتم😑 به شخصه انقد از این مدل نوشتن بدم میاد همینطور با حروف انگلیسی فارسی بنویسی😑😑)
&گود مورنینگ
م.ا:صبح بخیر عزیزم
+میگم کـ............
__________________________________
پایان پارت 23
ببخشید کمه..بقیش جا نشد
بلای 20 💜 لایک
همرو بدرقه کردم..از پادرد کفشامو دراوردم و پا برهنه توی محوطه قدم میزدم..ویو سمت چپ عمارت رو به دریاست..قسمتی از باغ که ویو رو به دریا داره رو به خودم اختصاص دادم و یه صندلی و یه قفسه کوچیک که توش شراب قرمز و ویسکی و یه پاکت سناتور شرابی هستو اونجا گذاشتم..یه نخ برداشتم و یه گیلاس شراب ریختم..با فندکی که بابام بهم هدیه داده بود سیگارمو روشن کردمو به نرده ها تکیه دادم و منظره رو تماشا میکردم...
_وای گوشیمو جا گذاشتم..ته چرا انقد حواس پرت شدی
خوبه زیاد دور نشدم..سریع دور زدم...از ماشین پیاده شدم و به سمت در عمارت قدم برمیداشتم که صدای اواز کسی متوقفم کرد...صداش خیلی قشنگ بود...بیخیال گوشیم شدم و کنجکاوانه دنبال صدا میگشتم...هر لحظه نزدیک تر میشدم بهش...اون..اون اته!؟..واو لعنتی عجب صدایی داره...
+تو حال خودم بودم یهو یه تیکه از اهنگ که بد روش قفلی بودم یادم اومد... چشمامو بستم و شروع کردم به بلند خوندن...غرق اواز شده بودم..
(تیکه اهنگی که میخونه، یکم اهسته و با حس میخونه)* (خودم بد رو اهنگ کوروش قفل شدم حالا کلیدشو هم پیدا نمیکنم)
+هــــی مونالیزاااا
بگو راز خـــنـــدهــات چیــه..که حالمــو بد بــه فــاااکــــ میده
رو بدنت برف میــاد میره میـاد میره میـاد میــرهــه
هــی مونالیزاا
برام پر کُدی..هیچ وقت حل نشدیــی
با تو میطلبه سکــوتــشــ........
ک..
_کصخار ملودی.......
+تو حال خودم بودمو اهنگ میخوندم که یکی پشتم باصدای بمی لب زد...به سمت صدا برگشتم و با تهیونگ خمار مواجه شدم...
+تو مگه نرفتی!؟؟اینجا چیکار میکنی؟!
_امم...من... اها گوشیمو جا گذاشته بودم اومدم دنبال اون که با صدای تـو.....(حرفشو نصفه ول کرد)
+اهاا..عهه اون گوشیه تو بودد! بیا بریم بهت بدم..
تهیونگ گوشیشو گرفت و رفت...الان دیگه واقعا رفت😂
ات هم رفت خوابید...
° ویو صبح °
دم دمای صبح خود ب خود بیدار شدم و به ساعت نگاه کردم..هنوز 5 دقیقه مونده بود تا الارمم زنگ بخوره..پاشدم رفتم سرویس*(سرویس بهداشتی)..اومدم بیرون و الارمو قطع کردم..حولمو برداشتم و یه دوش 10 مینی گرفتم و روتین پوست و موم رو انجام دادم و لباسمو پوشیدم و موهامو حالت دادم و رفتم پایین.....
+گود مورنینگگگ مای مادر اند مای سیستر (بخاطر شما فارسی نوشتم😑 به شخصه انقد از این مدل نوشتن بدم میاد همینطور با حروف انگلیسی فارسی بنویسی😑😑)
&گود مورنینگ
م.ا:صبح بخیر عزیزم
+میگم کـ............
__________________________________
پایان پارت 23
ببخشید کمه..بقیش جا نشد
بلای 20 💜 لایک
۷.۴k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.