فیک تهیونگ(پارت۱۳)
پلیس: پلیس! اصلحه ات رو بیار پایین. زود!
ته سو: چی؟ اینا از کجا اومدن؟
پلیس: ایشون رو بازداشت کنید.
بقیه پلیسا: چشم!
جیمین: نجات پیدا کردیم
کوک: خوبه
نامی: وضعیت تهیونگ چطوره؟
یونهی: ن... نبضش نمیزنه
اعضا: چی؟
جین: امکان نداره
جیهوپ: اون خیلی قویه. نمیتونه اینطور بره
یونگی: بهتر نیست سریع بریم بیمارستان
پلیس: ماشین امبولانس اونجاست دنبالم بیاین....
(پرش زمانی به ۶ ساعت بعد)
*ویو تهیونگ*
اطرافم رو تار میدیدم و صدا ها برام غیر قابل تشخیص بود تا اینکه کسی رو روبروی خودم دیدم... یونهی...
تهیونگ: یونهی
یونهی: .......
تهیونگ: یونهی من خوبم و روبروتم. چرا جوابم رو نمی دی؟
ترس وجودم رو فراگرفته بود. چرا یونهی هیچ واکنشی به سوالم نمیده و فقط گریه میکنه؟ حالا که خوبم پس چرا؟ ناگهان صدایی به گوشم رسید.... بچه ها!
تهیونگ: بچه ها! خوبین؟ میگم چرا یونهی جوا....
جین: یونهی دیگه گریه نکن مطمعنم اون به زودی بیدار میشه(با بغض)
نامی: درسته ما نباید خودمونو ببازیم مگه نه؟(بغض)
تهیونگ: بچه ها چی میگین؟ من که بیدارم(با تعجب و ترس)
یعنی ممکنه....
جونگکوک: اما اگه بیدار نشه چی؟ اون تو کما هست. ممکنه هیچ وقت بیدار نشه(با داد و گریه)
جیمین: یاا جونگ کوک ما هم به اندازه تو نگرانشیم. پس نمیتونی اینطور رفتار کنی(با داد)
جونگ کوک: همش به خاطر اونه... یونهی باعث و بانی تمام این اتفاقات تویی... به خاطر توعه که....اخ
درسته اون رو برادر کوچکترش دست بلند کرد ام کی؟
یونگی: جونگ کوک تو حق نداری اینطور خواهرم رو سرزنش کنی. اگه میخوای بکشیش باید از رو جنازه من رد بشی...
سکوت محوطه اتاق رو در بر گرفته بود و حاکم اون لحضه شد. اشک ها سر میخوردند و خود را به سطح زمین سرد می رساندند.... ذهن هایی آشفته که سناریو هایی مختلف از اون لحضه می ساختند و چشمانی پر از اشک که منتظر لحضه ای شاد بودند. شاید مرگ پایان این دنیا باشد اما شروعی دگر برای زندگی جدید در آن دنیاست. ولی اخر خط این داستان اینجا نیست بلکه اینجا ادامه دهنده این زندگی است....
☆پایان فصل اول☆
ادامه دارد در فصل دو....
بلخره فصل اول تموم شد پس منتظر فصل دوم باشید♡ و اینکه درمورد چند پارتی یونگی فعلا چیزی برای ادامه اش به ذهنم نمیرسه پس معلوم نیست کی بزارم(مطمعن باشید بعد یه قرن هم که باشه میزارمش)
دوستون دارم♡🥲💜
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
#bts #army #namjoon #jin #suga #jhope #jimin #taehyung #jk #rm #wwh #agustd #sunshin #mochi #v #golden #seven #purple #korea#seoul #kdrama #kpop #lgbt #anime #wisgoon #تکپارتی #چندپارتی #سناریو #فیک #ویسگون
ته سو: چی؟ اینا از کجا اومدن؟
پلیس: ایشون رو بازداشت کنید.
بقیه پلیسا: چشم!
جیمین: نجات پیدا کردیم
کوک: خوبه
نامی: وضعیت تهیونگ چطوره؟
یونهی: ن... نبضش نمیزنه
اعضا: چی؟
جین: امکان نداره
جیهوپ: اون خیلی قویه. نمیتونه اینطور بره
یونگی: بهتر نیست سریع بریم بیمارستان
پلیس: ماشین امبولانس اونجاست دنبالم بیاین....
(پرش زمانی به ۶ ساعت بعد)
*ویو تهیونگ*
اطرافم رو تار میدیدم و صدا ها برام غیر قابل تشخیص بود تا اینکه کسی رو روبروی خودم دیدم... یونهی...
تهیونگ: یونهی
یونهی: .......
تهیونگ: یونهی من خوبم و روبروتم. چرا جوابم رو نمی دی؟
ترس وجودم رو فراگرفته بود. چرا یونهی هیچ واکنشی به سوالم نمیده و فقط گریه میکنه؟ حالا که خوبم پس چرا؟ ناگهان صدایی به گوشم رسید.... بچه ها!
تهیونگ: بچه ها! خوبین؟ میگم چرا یونهی جوا....
جین: یونهی دیگه گریه نکن مطمعنم اون به زودی بیدار میشه(با بغض)
نامی: درسته ما نباید خودمونو ببازیم مگه نه؟(بغض)
تهیونگ: بچه ها چی میگین؟ من که بیدارم(با تعجب و ترس)
یعنی ممکنه....
جونگکوک: اما اگه بیدار نشه چی؟ اون تو کما هست. ممکنه هیچ وقت بیدار نشه(با داد و گریه)
جیمین: یاا جونگ کوک ما هم به اندازه تو نگرانشیم. پس نمیتونی اینطور رفتار کنی(با داد)
جونگ کوک: همش به خاطر اونه... یونهی باعث و بانی تمام این اتفاقات تویی... به خاطر توعه که....اخ
درسته اون رو برادر کوچکترش دست بلند کرد ام کی؟
یونگی: جونگ کوک تو حق نداری اینطور خواهرم رو سرزنش کنی. اگه میخوای بکشیش باید از رو جنازه من رد بشی...
سکوت محوطه اتاق رو در بر گرفته بود و حاکم اون لحضه شد. اشک ها سر میخوردند و خود را به سطح زمین سرد می رساندند.... ذهن هایی آشفته که سناریو هایی مختلف از اون لحضه می ساختند و چشمانی پر از اشک که منتظر لحضه ای شاد بودند. شاید مرگ پایان این دنیا باشد اما شروعی دگر برای زندگی جدید در آن دنیاست. ولی اخر خط این داستان اینجا نیست بلکه اینجا ادامه دهنده این زندگی است....
☆پایان فصل اول☆
ادامه دارد در فصل دو....
بلخره فصل اول تموم شد پس منتظر فصل دوم باشید♡ و اینکه درمورد چند پارتی یونگی فعلا چیزی برای ادامه اش به ذهنم نمیرسه پس معلوم نیست کی بزارم(مطمعن باشید بعد یه قرن هم که باشه میزارمش)
دوستون دارم♡🥲💜
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
#bts #army #namjoon #jin #suga #jhope #jimin #taehyung #jk #rm #wwh #agustd #sunshin #mochi #v #golden #seven #purple #korea#seoul #kdrama #kpop #lgbt #anime #wisgoon #تکپارتی #چندپارتی #سناریو #فیک #ویسگون
۱۱.۱k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.