فیک جونگ کوک پارت ۱۴ ( معشوقه ) فصل ۲
میا: چرا آخه یعنی چون ما رقیبیم نباید با هم رابطه ی جnسی داشته باشیم؟ خب تو خیلی جذابی و همه دوس دارن بfاکشون بدی! خب منم آدمم دیگه دوس دارم dیکت رو داخل دهنم حس کنم و زبونم رو روش بکشم و وقتی کام کردی بخورمش!
ارباب: اگه انقد دوست داری dیک بخوری بادیگاردام آمادن که پنج شیش نفری بکننت!
میا: عهههه ددی من تورو میخواممم( لوس)
یه دفعه از رو پام بلند شد.و تو چشام زل زد منم چشمام رو ریز کردم و بهش زل زدم که یهو یه چیزی فشاری نسبتا زیادی به dیکم وارد کرد وقتی نگاه کردم دیدم میا dیکم رو گرفته و داره فشار میده (از روی شلوار)خواستم دستش رو پس بزنم که فشار دستشو بیشتر کرد یهو ناله ای کردم و دستشو پس زدم.
ارباب: fuck میا آههه گمشوووو!
میا:چرا خوش میگذره که!
ارباب:دهنتو ببند میااااا
میا:خیله خب اگه نمیخوای بیخیال رابطه میشم ولی اینو دیگه بیا باهم بخوریم!
به جایی که با دستش بهش اشاره کرده بود نگاه کردم یه بطری ویسکی بود که داخل دست یکی از بادیگارداش بود! نکنه از نقشم خبردار شده؟ ولی من نباید از اون بخورم چون همه ی نوشیدنی های امشب مسموم ان! fuck کاشکی حداقل چند تا بطری سالم برای خودم میداشتم که مجبور نشم از اینا بخورم!
ارباب: من نمیخورم.
میا:چرا؟نکنه میترسی!یا شاید به خودت اعتماد نداری! فکر نمیکردم انقد ترسو باشی جناب جی!(پوزخند)
اون دقیقا دست گذاشت روی نقطه ضعفم!چون میدونست که من در برابر کلمه ی ترسو ساکت نمیمونم!بطری رو ازش گرفتم و خواستم بخورم ولی اینگه ۹۰ درصده نوشیدنی هایی که من برای امشب آماده کرده بودم ۸۰ و ۷۰ درصد بودن. ۹۰ خیلی زیاده!
ارباب: اینو از کجا آوردی من همچین چیزی اینجا نیاورده بودم!
میا:خودم آوردم.
ادباب:از کجا مطمئن باشم که مسموم نیست؟
میا: اگه باور نداری خودم اول امتحان میکنم؟
خب من که امشب نمیتونم هیچی بخورم چون همه ی نوشیدنی ها مسمومن پس همینو میخورم وقتی اینطور حرف میزنه پس یعنی واقعا اینو مسموم نکرده!
ارباب:نمیخواد باور کردم.
میا:خوبه!
روی دوتا صندلی نشستیم میا هم با اون چشمای هیزش همه رو دید میزد منم بطری رو باز کردم و همینطور داشتم یه نفس میخوردم. خیلی خنک بود! دقیقا به همچین چیزی نیاز شدید داشتم! ولی کم کم مست شدم که میا بهم نگاه کرد و پوزخندی زد و اومد سمتم.
میا: آهههههه دdی بهت نیاز دارم!
بعد دستشو روی dیکم گذاشت و آروم روش میکشید و هم زمان نaله میکرد! خیلی تhریک شده بودم دستشو گرفتم و روی dیکم یکم فشار دادم که پوزخندی زد و لbاشو روی لbام گذاشت و میbوسید و بین bوسه گaز های آرومی از لbام میگرفت دستمو روی کمرش گذاشتم و به خودم چsبوندمش و آروم دستمو سمت پایین میبردم که یهو.......
الان میخوام برم مدرسه نمیتونم صبر کنم ۱ ساعت بگذره که بتونم پارت بزارم
ارباب: اگه انقد دوست داری dیک بخوری بادیگاردام آمادن که پنج شیش نفری بکننت!
میا: عهههه ددی من تورو میخواممم( لوس)
یه دفعه از رو پام بلند شد.و تو چشام زل زد منم چشمام رو ریز کردم و بهش زل زدم که یهو یه چیزی فشاری نسبتا زیادی به dیکم وارد کرد وقتی نگاه کردم دیدم میا dیکم رو گرفته و داره فشار میده (از روی شلوار)خواستم دستش رو پس بزنم که فشار دستشو بیشتر کرد یهو ناله ای کردم و دستشو پس زدم.
ارباب: fuck میا آههه گمشوووو!
میا:چرا خوش میگذره که!
ارباب:دهنتو ببند میااااا
میا:خیله خب اگه نمیخوای بیخیال رابطه میشم ولی اینو دیگه بیا باهم بخوریم!
به جایی که با دستش بهش اشاره کرده بود نگاه کردم یه بطری ویسکی بود که داخل دست یکی از بادیگارداش بود! نکنه از نقشم خبردار شده؟ ولی من نباید از اون بخورم چون همه ی نوشیدنی های امشب مسموم ان! fuck کاشکی حداقل چند تا بطری سالم برای خودم میداشتم که مجبور نشم از اینا بخورم!
ارباب: من نمیخورم.
میا:چرا؟نکنه میترسی!یا شاید به خودت اعتماد نداری! فکر نمیکردم انقد ترسو باشی جناب جی!(پوزخند)
اون دقیقا دست گذاشت روی نقطه ضعفم!چون میدونست که من در برابر کلمه ی ترسو ساکت نمیمونم!بطری رو ازش گرفتم و خواستم بخورم ولی اینگه ۹۰ درصده نوشیدنی هایی که من برای امشب آماده کرده بودم ۸۰ و ۷۰ درصد بودن. ۹۰ خیلی زیاده!
ارباب: اینو از کجا آوردی من همچین چیزی اینجا نیاورده بودم!
میا:خودم آوردم.
ادباب:از کجا مطمئن باشم که مسموم نیست؟
میا: اگه باور نداری خودم اول امتحان میکنم؟
خب من که امشب نمیتونم هیچی بخورم چون همه ی نوشیدنی ها مسمومن پس همینو میخورم وقتی اینطور حرف میزنه پس یعنی واقعا اینو مسموم نکرده!
ارباب:نمیخواد باور کردم.
میا:خوبه!
روی دوتا صندلی نشستیم میا هم با اون چشمای هیزش همه رو دید میزد منم بطری رو باز کردم و همینطور داشتم یه نفس میخوردم. خیلی خنک بود! دقیقا به همچین چیزی نیاز شدید داشتم! ولی کم کم مست شدم که میا بهم نگاه کرد و پوزخندی زد و اومد سمتم.
میا: آهههههه دdی بهت نیاز دارم!
بعد دستشو روی dیکم گذاشت و آروم روش میکشید و هم زمان نaله میکرد! خیلی تhریک شده بودم دستشو گرفتم و روی dیکم یکم فشار دادم که پوزخندی زد و لbاشو روی لbام گذاشت و میbوسید و بین bوسه گaز های آرومی از لbام میگرفت دستمو روی کمرش گذاشتم و به خودم چsبوندمش و آروم دستمو سمت پایین میبردم که یهو.......
الان میخوام برم مدرسه نمیتونم صبر کنم ۱ ساعت بگذره که بتونم پارت بزارم
۳.۵k
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.