فصل2پارت2
کوک ویو:
چرا اخه اینطوری کرد
چرا؟
ات ویو:
جلسه رو زود تر گذاشتم دلم نمیخواد ببینمش هوف خدا چرا اخه باید نگاهش کنم
پرش زمانی بعد جلسه:
ات: اقایون خسته نباشید من باید برم
ته: داری بازم میری پیش الکس
ات: بهتره بعدا صحبت کنیم داداش فعلا
ته: بای
ات ویو:
رفتم سمت آسانسور و رسیدم سمت پارکینگ و سوار ماشین شدم رسیدم گل فروشی فهمیدم کوک داره میاد دنبالم پس بفهمه بهتره رفتم داخل گل گل فروشی یه دسته گل رز سفید خریدم و رفتم سمت قبرستون پیش الکس رفتم پیشش
ات: سلام رفیق دلم برات تنگ شده دقیق یک سال و نیم شد نه؟! کل رز سفید برات اوردم...
که یهو کوک اومد
کوک: ات خوبی؟(نگران)
ات: تو اینجا چ کار داری؟
کوک: خودت بگو چرا داری اینطوری میکنی که من بیام دنبالت چیشده
ات: دقیق یک سال و نیم پیش وقتی اومدم امریکا منو الکس توی یه مهمونی دوست شدیم بهم مهارت مافیا شدن رو یاد داد ولی تا چند ماه گذشته من از دستش دادم بهترین دوستمو که تازه پیداش کردم (بغض)
هوففففف ولش کن چرا تو باید بدونی
کوک: متاسفم ... خانم کیم
ات: (نیشخند) خانم کیم؟ گفتم فقط تو محیط کاری نه بیرون همون ات صدام کن من از تو دلخور نیستم از این ناراحتم چرا بابام اون کارپ کرد حالا هم میخوام ازش انتقام بگیرم
جناب جئون🥲
کوک: باشه حالا بریم با اجازتون
ات: من خودم میرم
کوک: باشه پس فعلا
ات: خدافظ
کوک ویو: پس یه شلنس دارم که بهش بگم که دوسش دارم
ات: یه ساعت نشستم با الکس درد و دل کردم حالم بهتر شد و راهی خونه شدم
که.......
ـ
لایک کامنت یادتون نره
حمایت
چرا اخه اینطوری کرد
چرا؟
ات ویو:
جلسه رو زود تر گذاشتم دلم نمیخواد ببینمش هوف خدا چرا اخه باید نگاهش کنم
پرش زمانی بعد جلسه:
ات: اقایون خسته نباشید من باید برم
ته: داری بازم میری پیش الکس
ات: بهتره بعدا صحبت کنیم داداش فعلا
ته: بای
ات ویو:
رفتم سمت آسانسور و رسیدم سمت پارکینگ و سوار ماشین شدم رسیدم گل فروشی فهمیدم کوک داره میاد دنبالم پس بفهمه بهتره رفتم داخل گل گل فروشی یه دسته گل رز سفید خریدم و رفتم سمت قبرستون پیش الکس رفتم پیشش
ات: سلام رفیق دلم برات تنگ شده دقیق یک سال و نیم شد نه؟! کل رز سفید برات اوردم...
که یهو کوک اومد
کوک: ات خوبی؟(نگران)
ات: تو اینجا چ کار داری؟
کوک: خودت بگو چرا داری اینطوری میکنی که من بیام دنبالت چیشده
ات: دقیق یک سال و نیم پیش وقتی اومدم امریکا منو الکس توی یه مهمونی دوست شدیم بهم مهارت مافیا شدن رو یاد داد ولی تا چند ماه گذشته من از دستش دادم بهترین دوستمو که تازه پیداش کردم (بغض)
هوففففف ولش کن چرا تو باید بدونی
کوک: متاسفم ... خانم کیم
ات: (نیشخند) خانم کیم؟ گفتم فقط تو محیط کاری نه بیرون همون ات صدام کن من از تو دلخور نیستم از این ناراحتم چرا بابام اون کارپ کرد حالا هم میخوام ازش انتقام بگیرم
جناب جئون🥲
کوک: باشه حالا بریم با اجازتون
ات: من خودم میرم
کوک: باشه پس فعلا
ات: خدافظ
کوک ویو: پس یه شلنس دارم که بهش بگم که دوسش دارم
ات: یه ساعت نشستم با الکس درد و دل کردم حالم بهتر شد و راهی خونه شدم
که.......
ـ
لایک کامنت یادتون نره
حمایت
۸.۵k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.