شکلات تلخ'

شکلات تلخ'

ᵖᵃʳᵗ'₃₄

چند نفر گردن کلفت اومدن و یه کیسه انداختن روی سر دخترک و بردنش....خریدای دخترک که جا مونده بود و خودش برده شده بود

-مشتاق دیدار

+تو...تو..همونی که توی خواب دیدم...ایی سرم

-این چرا غش کرد...حتما از زیبایی فیسم غش کرده

پسرک پارچ آب رو روی سر دخترک خالی کرد

+سرده

پسرک دود سیگارش زو توی صورت دخترک خالی کرد

-اینجا جای غش کردن و اینا نیست...شش سال من دنبالت و بودمو نمیدونم تو خودتو کجا قایم کرده بودی

+من شیش سال پیش تصادف کردم قبل از تصادف تقریبا یادم میاد یکی مچ دستمو گرفته بود منم گازش گرفتم.....صب کن...تازه داره یادم میاد تو همون عوضی هستی که مواد داش قاچاق میکرد

-خیلی عالی منو شناختی...این شناخت تا ابد ادامه داره

+منظورت چیه

-نمیتونم بذارم ازاد بچرخی ممکنه لوم بدی

+نه ولم کن

پسرک طنابی که دور کمر دخترک بود رو گرفت و کشون کشون برد توی اتاقی و سری از دستبند رو به تخت و سر دیگشو به مچ دخترک بست

+یااا تو نمیتونی منو اینجا حبس کنی

پسرک ته سیگارشو انداخت جلوی پای دخترک و دستی تو جیبش برد و رفت

........................

حمایت؟

#فیک

#وانشات

#بی‌تی‌اس

{صاری گایز کم پارت میذارم خونه مامانبزرگم تو روستام انتن ندارم}