مدرسه نفرین شده پارت 6
♡که یه هو دیدم روی تخته نوشته بترسید از من........
♡سواه....
&چیه........
♡پشت سرتو ببین......
&وای خداااااا.... اون چیه...
♡بنظرت ادمه یا مجسمه....
&منو نترسون معلومه که مجسمه هستش......
♡سواه مجسمه کجا رفت؟..
&وات یعنی تکون خورده.....
♡تکون راه رفته سواه.....
♡سواه من خیلی میترسم بیا برگردیم خونه......
&باهوش در کلاس قفله چطوری بریم...
♡خب از پنجره....
&راست میگی..... بزار امتحان کنم!...
♡چی شد سواه؟...
&پنجره ها هم قفله.....
♡یعنی تا صبح اینجا بمونیم... اخه در قفله من چجوری برم دشویی؟ ..
&چمدونم برو زیر میز......
♡دیوونه شدی.........
♡وقتی برگشتم روی شیشه پنجره نوشته بود دشویی داری؟...
ترسیدم سواه صدا زدم ولی جواب نداد وقتی برگشتم دیدم روی زمین افتاده
ویکی میزنه به پنجره میگه بیا بیرون....
ترسیدم گفتم چی از جونم میخای جوابی نداد دیگه به پنجره نزد بعد نیم ساعت دوباره در زد ولی اینبار محکم تر در میزد یهو یه صدایی اومد......
✓سواه منم یوجون بیا بیرون....
♡درو باز کردم واقعا یوجون بود بهم گفت؟
✓سریع از اینجا برو بیرون دیگه هم شب به اینجا نیا...
♡اما سواه بیهوش شده؟!
✓نترس خوب میشه تو برو......
♡نمیخواستم از اونجا برم وگفتم؟
♡نه من نمیرم!....
✓دیوونه شدی برو بیرون...
♡گفتم نمخام برم بیرون دستمو گرفت گفت سریع باید از اینجا بری بیرون گفتم یوجون بزار بمونم دستمو کشیدوگفت نه......
♡سواه....
&چیه........
♡پشت سرتو ببین......
&وای خداااااا.... اون چیه...
♡بنظرت ادمه یا مجسمه....
&منو نترسون معلومه که مجسمه هستش......
♡سواه مجسمه کجا رفت؟..
&وات یعنی تکون خورده.....
♡تکون راه رفته سواه.....
♡سواه من خیلی میترسم بیا برگردیم خونه......
&باهوش در کلاس قفله چطوری بریم...
♡خب از پنجره....
&راست میگی..... بزار امتحان کنم!...
♡چی شد سواه؟...
&پنجره ها هم قفله.....
♡یعنی تا صبح اینجا بمونیم... اخه در قفله من چجوری برم دشویی؟ ..
&چمدونم برو زیر میز......
♡دیوونه شدی.........
♡وقتی برگشتم روی شیشه پنجره نوشته بود دشویی داری؟...
ترسیدم سواه صدا زدم ولی جواب نداد وقتی برگشتم دیدم روی زمین افتاده
ویکی میزنه به پنجره میگه بیا بیرون....
ترسیدم گفتم چی از جونم میخای جوابی نداد دیگه به پنجره نزد بعد نیم ساعت دوباره در زد ولی اینبار محکم تر در میزد یهو یه صدایی اومد......
✓سواه منم یوجون بیا بیرون....
♡درو باز کردم واقعا یوجون بود بهم گفت؟
✓سریع از اینجا برو بیرون دیگه هم شب به اینجا نیا...
♡اما سواه بیهوش شده؟!
✓نترس خوب میشه تو برو......
♡نمیخواستم از اونجا برم وگفتم؟
♡نه من نمیرم!....
✓دیوونه شدی برو بیرون...
♡گفتم نمخام برم بیرون دستمو گرفت گفت سریع باید از اینجا بری بیرون گفتم یوجون بزار بمونم دستمو کشیدوگفت نه......
۲.۲k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.