فرا تر از دوستی
فرا تر از دوستی
پارت۴
_اگه بدت نمیاد پس چرا همیشه با نفرت به من نگاه میکردی؟
+نمیدونم ولش کن بیا بریم سر کلاس
رفتین سر کلاسو نشستی سر جات و درستو خوندی جیهوپ همش نگاهش میکرد توهم به روت نمیووردی زنگ خوردو با دوستت رفتی از مدرسه بیرون ک جی هوپ اومد دنبالتون
=چرا بدون من رفتی میگم ا.ت میای امشب مهمونی؟
+به چه مناسبت؟
=اومدن جیمین
دوستت. اره اره بریم میام
=باشه پس میبینمتون اچت از فردا نبینم بدون رفتیا
جی هوپ رفت پیش دوستاش و ته یه نگاهی بهت کردو توهم تو چشماش نگاه کردی و بد نگاهتو برداشتی و با دوستت رفتین سمت پاساژ ک لباس بگیرین و گرفتن و اماده شدی ارایشتو کردی
اونم اراییشو کردو لباسشم پوشیدو اماده شدین که برین
تاکسی گرفتینو رفتین با اون ادرسی ک داده بودن یه بار خیلی بزرگ و شخصی بود معلوم بود اجراش کردن رفتین تو یکمی خلوت تر از اونی بود ک فک میکردی
=عه اومدین خوش اومدینن
+چرا فقط ماییم؟
=هنوز نیومدن
+اها
رفتیم نشستیم ک اون جنده اومد
&سلام منن اومدم
همه بهش سلام دادن
&عیش توهم اینجایی؟
_هی اینبار پارتیمونو خراب نکن و خفع شو
جیسو رفت یجا نشست و خفه شد و بعد شدیگه همه یکی یکی اومدن ساعت۱۰بودو همه داشتین میرقصیدین همه کم کم داشتن میرفتن
جیسو مست کرده بودو با دوستش رفت خونش و تو و زما مون ینو تهیونگو جی هوپ
/بچه ها بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم
رفتین وسایلارو اوردین که دوست جیسو اومد تو باش گرم نمیگرفتی چون فک میکردی مثل جیسوعه
_عه هانا توهم اومدی؟چقد زود
@اره اومدم چون این جیسوی احمق بیرونم کرد
همه خندیدن
٫مگ دوستت نیست چرا بهش میگی احمق؟
@ما دوست نیستیم من با تهیونگ دوست بودم و جیسو به من چسبید ک به تهیونگ نزدیک بشه ولی چون این بهم میچسبیدو تهیونگ منو اونو باهم تنها میزاشت همینجوری پیش میری
+عجب میگم تو اصلا شبیه جیسو نیستی چطور باهاش دوستی
٫(خنده)اره ما اصلا شبیه هم نیستیم عه میخواین جرعت حقیقت بازی کنین؟ منم هستممم
+باشه
دفعه ی اول جیمین و هانا
/خب ج ح
٫جرعت
/فردا صبح جلو همه تف کن تو صورت جیسو و گیس کشی راه بنداز
٫باشهه(میخنده)تهیونگو تو
_ج ح
+ج
_واسه یه هفته با هوسوک باش
+عهه نخیر اون دوستمه
/نخیر دیگه گفتی ج
هوسوک ی چشمک بت زدو راضی شدی
تو و جیمین
+ خب جرعت یا حقیقت
/حقیقت
+امممم خبب بدترین کار خطایی ک کردی؟
/(یه نگاه تیز به تهیونگ کردو لبخند شیطانی زد)خب راستش ما یه موقعی با همه دخترای مدرسمون رل میزدیم به شوخی اوناهم جدی میگرفتن گیس کشی میشد😂😭🤌🏻
همینجوری پیش رفت زما مست کردو چون خونش نزدیک خونه ی جیمین بود با جیمین رفت و هانا و تهیونگ هم تنها رفتن و تو و هوسوک با هم رفتین
=خب دوست دختر قشنگم چخبر
+خیلی ممنون منم خوبم اقای دوست پسر😂😂
پارت۴
_اگه بدت نمیاد پس چرا همیشه با نفرت به من نگاه میکردی؟
+نمیدونم ولش کن بیا بریم سر کلاس
رفتین سر کلاسو نشستی سر جات و درستو خوندی جیهوپ همش نگاهش میکرد توهم به روت نمیووردی زنگ خوردو با دوستت رفتی از مدرسه بیرون ک جی هوپ اومد دنبالتون
=چرا بدون من رفتی میگم ا.ت میای امشب مهمونی؟
+به چه مناسبت؟
=اومدن جیمین
دوستت. اره اره بریم میام
=باشه پس میبینمتون اچت از فردا نبینم بدون رفتیا
جی هوپ رفت پیش دوستاش و ته یه نگاهی بهت کردو توهم تو چشماش نگاه کردی و بد نگاهتو برداشتی و با دوستت رفتین سمت پاساژ ک لباس بگیرین و گرفتن و اماده شدی ارایشتو کردی
اونم اراییشو کردو لباسشم پوشیدو اماده شدین که برین
تاکسی گرفتینو رفتین با اون ادرسی ک داده بودن یه بار خیلی بزرگ و شخصی بود معلوم بود اجراش کردن رفتین تو یکمی خلوت تر از اونی بود ک فک میکردی
=عه اومدین خوش اومدینن
+چرا فقط ماییم؟
=هنوز نیومدن
+اها
رفتیم نشستیم ک اون جنده اومد
&سلام منن اومدم
همه بهش سلام دادن
&عیش توهم اینجایی؟
_هی اینبار پارتیمونو خراب نکن و خفع شو
جیسو رفت یجا نشست و خفه شد و بعد شدیگه همه یکی یکی اومدن ساعت۱۰بودو همه داشتین میرقصیدین همه کم کم داشتن میرفتن
جیسو مست کرده بودو با دوستش رفت خونش و تو و زما مون ینو تهیونگو جی هوپ
/بچه ها بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم
رفتین وسایلارو اوردین که دوست جیسو اومد تو باش گرم نمیگرفتی چون فک میکردی مثل جیسوعه
_عه هانا توهم اومدی؟چقد زود
@اره اومدم چون این جیسوی احمق بیرونم کرد
همه خندیدن
٫مگ دوستت نیست چرا بهش میگی احمق؟
@ما دوست نیستیم من با تهیونگ دوست بودم و جیسو به من چسبید ک به تهیونگ نزدیک بشه ولی چون این بهم میچسبیدو تهیونگ منو اونو باهم تنها میزاشت همینجوری پیش میری
+عجب میگم تو اصلا شبیه جیسو نیستی چطور باهاش دوستی
٫(خنده)اره ما اصلا شبیه هم نیستیم عه میخواین جرعت حقیقت بازی کنین؟ منم هستممم
+باشه
دفعه ی اول جیمین و هانا
/خب ج ح
٫جرعت
/فردا صبح جلو همه تف کن تو صورت جیسو و گیس کشی راه بنداز
٫باشهه(میخنده)تهیونگو تو
_ج ح
+ج
_واسه یه هفته با هوسوک باش
+عهه نخیر اون دوستمه
/نخیر دیگه گفتی ج
هوسوک ی چشمک بت زدو راضی شدی
تو و جیمین
+ خب جرعت یا حقیقت
/حقیقت
+امممم خبب بدترین کار خطایی ک کردی؟
/(یه نگاه تیز به تهیونگ کردو لبخند شیطانی زد)خب راستش ما یه موقعی با همه دخترای مدرسمون رل میزدیم به شوخی اوناهم جدی میگرفتن گیس کشی میشد😂😭🤌🏻
همینجوری پیش رفت زما مست کردو چون خونش نزدیک خونه ی جیمین بود با جیمین رفت و هانا و تهیونگ هم تنها رفتن و تو و هوسوک با هم رفتین
=خب دوست دختر قشنگم چخبر
+خیلی ممنون منم خوبم اقای دوست پسر😂😂
۳.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.