بسیار باشکوه پرنده های بهشتی (برکات خواندن سوره فصلت)
سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ۵۳ سوره فصلت
به زودی نشانه های خود را در کرانه ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همه چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بی نیاز است و غیر او مخلوق و از هر جهت نیازمند به اوست.
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
ما در آينده نزديكى آيات خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنان نشان خواهيم داد، تا برايشان روشن شود كه قطعاً او حقّ است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيزى گواه است؟
أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ
آگاه باش كه مردم از ملاقات پروردگارشان (در قيامت) در شكّى عميق هستند. آگاه باش كه او به هر چيزى احاطه دارد.
خداشناسى مراحلى دارد: گاهى از آثار پى به مؤثّر مىبريم. «آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» و گاهى خودش را مىيابيم و واسطهها را كنار مىزنيم. «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» همان گونه كه خودش شاهد بر يكتايى خود است. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
كى رفتهاى ز دل كه تمنا كنم تو را
كى گشتهاى نهفته كه پيدا كنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مىگويد: متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك ... عميت عين لا تراك آيا براى غير تو نمودى است كه براى تو نيست، تو كى غائب بودى تا به دليل نياز داشته باشى كور باد چشمى كه تو را نبينيد.
چرا در معاد شك مىكنيم؟ آيا او نمىداند كه چه كردهايم تا كيفر و پاداش دهد؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» يا نمىتواند دوباره خلق كند؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»* آرى، هدف اين است
تشكيكها و شک کردن ها باز كردن راه براى ناامیدی و فسق و فجور است. «يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ»
جلوههاى قدرت و حكمت خدا تمام شدنى نيست. «سَنُرِيهِمْ» (يعنى علاوه بر آياتى كه در دسترس است، در آينده نيز آياتى را به آنان نشان خواهيم داد.)
پيشرفت علوم، گامى است براى خداشناسى. «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
تمام هستى، كلاس خداشناسى است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
خداشناسى با توجّه به نزديكترين موجود (خود انسان) تا دورترين نقطهى هستى ممكن است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
خداوند با همه اتمام حجّت مىكند. سَنُرِيهِمْ آياتِنا ... حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ
خداشناسى بايد با دريافت و باور همراه باشد. «يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
تنها معبود حقّ، اوست. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
با سؤال و تحقیق، فطرتهاى خفته را بيدار كنيد. أَ وَ لَمْ يَكْفِ ...
ذات مقدّس خدا شاهد و گواه بر خود اوست. «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»، چنان كه اولياى خدا چنين مىگفتند: «يا من دل بذاته على ذاته» (آفتاب آمد دليل آفتاب)
اگر ايمان به خداوند قطعى شود، ايمان به معاد كه جلوهاى از قدرت و حكمت و عدالت خداست ثابت مىشود. أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ ...
«والحمدللّه ربّ العالمين»
به زودی نشانه های خود را در کرانه ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همه چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بی نیاز است و غیر او مخلوق و از هر جهت نیازمند به اوست.
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
ما در آينده نزديكى آيات خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنان نشان خواهيم داد، تا برايشان روشن شود كه قطعاً او حقّ است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيزى گواه است؟
أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ
آگاه باش كه مردم از ملاقات پروردگارشان (در قيامت) در شكّى عميق هستند. آگاه باش كه او به هر چيزى احاطه دارد.
خداشناسى مراحلى دارد: گاهى از آثار پى به مؤثّر مىبريم. «آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» و گاهى خودش را مىيابيم و واسطهها را كنار مىزنيم. «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» همان گونه كه خودش شاهد بر يكتايى خود است. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
كى رفتهاى ز دل كه تمنا كنم تو را
كى گشتهاى نهفته كه پيدا كنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مىگويد: متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك ... عميت عين لا تراك آيا براى غير تو نمودى است كه براى تو نيست، تو كى غائب بودى تا به دليل نياز داشته باشى كور باد چشمى كه تو را نبينيد.
چرا در معاد شك مىكنيم؟ آيا او نمىداند كه چه كردهايم تا كيفر و پاداش دهد؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» يا نمىتواند دوباره خلق كند؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»* آرى، هدف اين است
تشكيكها و شک کردن ها باز كردن راه براى ناامیدی و فسق و فجور است. «يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ»
جلوههاى قدرت و حكمت خدا تمام شدنى نيست. «سَنُرِيهِمْ» (يعنى علاوه بر آياتى كه در دسترس است، در آينده نيز آياتى را به آنان نشان خواهيم داد.)
پيشرفت علوم، گامى است براى خداشناسى. «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
تمام هستى، كلاس خداشناسى است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
خداشناسى با توجّه به نزديكترين موجود (خود انسان) تا دورترين نقطهى هستى ممكن است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
خداوند با همه اتمام حجّت مىكند. سَنُرِيهِمْ آياتِنا ... حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ
خداشناسى بايد با دريافت و باور همراه باشد. «يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
تنها معبود حقّ، اوست. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
با سؤال و تحقیق، فطرتهاى خفته را بيدار كنيد. أَ وَ لَمْ يَكْفِ ...
ذات مقدّس خدا شاهد و گواه بر خود اوست. «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»، چنان كه اولياى خدا چنين مىگفتند: «يا من دل بذاته على ذاته» (آفتاب آمد دليل آفتاب)
اگر ايمان به خداوند قطعى شود، ايمان به معاد كه جلوهاى از قدرت و حكمت و عدالت خداست ثابت مىشود. أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ ...
«والحمدللّه ربّ العالمين»
۲.۳k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.