غیرممکن
غیرممکن
پارت چهاردهم
ویو ات
سرمو انداختم پایین که از چونم گرفت و یواش یواش اورد بالا میخاست نزدیک صورتم شه که زنگ در خورد و با دوتا فحش ابدار صحنرو ترک کرد و رفت که درو باز کنه🤣🤌
من سرو وضعمو درس کردمو رفتم ببینم کی اومده
دسیارش جانگ شین بود که اومد و به کوک گفت فرمی ک خاسته بودین تکمیله
کوک یه نگاه زیر چشمی بمن کردو گفت ات برو بشین
منم رفتمو نشستم که اوند کنارم و پوشه رو باز کردو از توش برگه رو دراورد و یه خودکار بهم داد
گفتم این چیه؟
گفت مگه نمیخاستی شریک شیم?
گفتم واقن جدیش کردییی (با ذوق)
گفت اره
وقتی که فرمو خوندم امضاش کردمو وایییییی
باورم نمیشه منم الان مافیام
دقیقا مثل بابام🥹
خب گایز اینم پارت جدید با کمی تغیر
(یادم نمیومد🗿🚬)
25لایک
45کامنت
خودافیز❤
پارت چهاردهم
ویو ات
سرمو انداختم پایین که از چونم گرفت و یواش یواش اورد بالا میخاست نزدیک صورتم شه که زنگ در خورد و با دوتا فحش ابدار صحنرو ترک کرد و رفت که درو باز کنه🤣🤌
من سرو وضعمو درس کردمو رفتم ببینم کی اومده
دسیارش جانگ شین بود که اومد و به کوک گفت فرمی ک خاسته بودین تکمیله
کوک یه نگاه زیر چشمی بمن کردو گفت ات برو بشین
منم رفتمو نشستم که اوند کنارم و پوشه رو باز کردو از توش برگه رو دراورد و یه خودکار بهم داد
گفتم این چیه؟
گفت مگه نمیخاستی شریک شیم?
گفتم واقن جدیش کردییی (با ذوق)
گفت اره
وقتی که فرمو خوندم امضاش کردمو وایییییی
باورم نمیشه منم الان مافیام
دقیقا مثل بابام🥹
خب گایز اینم پارت جدید با کمی تغیر
(یادم نمیومد🗿🚬)
25لایک
45کامنت
خودافیز❤
۳.۳k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.