پارت ۲۴ فیک فقط به من نگاه کن

#رزی
جنی:رزییی رزییی پاشو دیگه چقد میخوابی
رزی با صدای خوابالود:اومم جیمین ولم کن میخوام بخوابم
جنی:جیمین؟😶
رزی:جیمین اذیت نکن دیگه دیشب دیر خوابیدیم یکم دیگه بیدار میشم
یهو احساس سوزش تو پیشونیم کردم که باعث شد چشامو باز کنم
جنی:یااااا ببینم چرا داری چرت و پرت میگی جیمین بدبخت که داره صبحانشو میخوره
رزی:عه جنی تویی؟😐جیمین پ کو؟😐
جنی:دختر خوب زیادی عاشقی خواب دیدی پاشو ببینم معلوم نیست تو خواب چیکارا کردن با آقا😂😜
رزی:آما آخه
جنی:اما و اکر نداره خواب تموم شد پاشو بیا پایین آقاتون منتظرن😉😂
رزی:باش الان میام
جنی رف بیرون و من رفتم سمت دسشویی تا دست و صورتمو بشورم اما هنوز داشتم به این فک میکردم که چجوری جیمین پیشم نبود
باید ازش بپرسم
رفتم سر میز و به همه سلام کردم
همه با مهربونی جواب دادن ولی چانیول یجوری جواب داد انگار ارث باباشو ازم بدهکاره😒
منم محل ندادمو نشستم کنار جیمین
هر چی باشه اون باعث شد ما بهم حسمونو بگیم
مشغول غذای خوردن بودم اما عی زیر زیرکی به جیمین نگا میکردم تا ببینم عکس العملش چیه
جیمینم اصن حواسش به من نبود و داشت صبحانشو میخورد
لیوان آبمیوشو برداشت و سر کشید که یهو چشمش به من افتاد و هول شد و همه آبمیوه تو دهنشو رو من خالی کرد😶🧃

عکس العمل رزی رو دوست دارم بدونم😂😂🧃