عشق کودکی
ادامه پارت 15
*
ا/ت: اومدم :)
کوک: خوش اومدی.. یونا خوابیده
ا/ت: لیا بهتری؟
لیا: آرع خوبم :)
ا/ت: من میرم به بقیه سر بزنم
کوک: کجااا؟...
ا/ت: با هم حرف بزنید دیگه به من جیکار دارید
کوک: پوزخند* تو هیچ جا نمیری..بیا اینجا ببینم نینی
ا/ت: هااا چی گفتی؟
کوک: گفتم نینی مشکلی دارید؟😏
ا/ت: یکبار دیگه بگو که مطمئن بشم که دوباره نمیگی
کوک: نی..نی
ا/ت: کفشمو درآوردم و سمتش پرت کردم*
کوک: نینی کوشولو😝
م/ک: شما واقعا مادر و پدرید؟
ا/ت: بله😁
کوک: عادت کردم
م/ک: بیا اینجا کنار ما بشین
ا/ت: باشع :)
*
ا/ت: اومدم :)
کوک: خوش اومدی.. یونا خوابیده
ا/ت: لیا بهتری؟
لیا: آرع خوبم :)
ا/ت: من میرم به بقیه سر بزنم
کوک: کجااا؟...
ا/ت: با هم حرف بزنید دیگه به من جیکار دارید
کوک: پوزخند* تو هیچ جا نمیری..بیا اینجا ببینم نینی
ا/ت: هااا چی گفتی؟
کوک: گفتم نینی مشکلی دارید؟😏
ا/ت: یکبار دیگه بگو که مطمئن بشم که دوباره نمیگی
کوک: نی..نی
ا/ت: کفشمو درآوردم و سمتش پرت کردم*
کوک: نینی کوشولو😝
م/ک: شما واقعا مادر و پدرید؟
ا/ت: بله😁
کوک: عادت کردم
م/ک: بیا اینجا کنار ما بشین
ا/ت: باشع :)
۱.۲k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.