ترش و شیرین. پارت 2
که یه دفعه دیدم جوآ صدام میزنه
جوآ : ا/ت ا/ت
ا/ت :ها (با خشم)
جوآ : باید بریم خونه
ا/ت :اوه باشه
(بعد رسیدن ا/ت به خونشون )
ویوی ا/ت
رسیدم خونه از پله ها بالا رفتم
رفتم تو خونه بعدش رفتم حموم که یه دفه یه صدایی شنیدم
ته : نمیای بیرون نیم ساعته اینجام
ا/ت : ت. تو این جا چیکار میکنی
ته : اممم امروز قرار بود بیام خونتون زود تر بیا بیرون بار لیا رفته بار الان اومده رفته تو اتاقت و مسته فک کنم دوباره رفته زیر یکی
ا/ت : عصبانی شد
(ا/ت از حموم بیرون اومد )
ته :بیرون اومدی
ا/ت : نگاه نکن پدصگ
ته: اوه باشه
ا/ت واررد اتاق شد پسری که با لیا رفته بودن روهم اومد بره سمت ا/ت که ا/ت جیغ زد که یهو ته اومد تو و پسره رو زد تو این زمان ا/ت لباس میپوشید وقتی ته پسره رو زد و چرخید به سمت ا/ت پسره بلند شد و با یه چاقو به سمت ته حمله کرد ا/ت سریع رفت پشت ته و چاقو خورد
ته : ا/ت ا/ت ا/ت حالت خوبه
ا/ت : آره خو.......
که ا/ت از هوش رفت
ته سریع ا/ت رو بلند کرد و دوید سمت ون و ا/ت رو تو ون گذاشت اونا سریع به سمت بیمارستان رفتن ته ا/ت رو برد پیش دکترا ولی به ته گفتن ا/ت مرده ولی ته باور نمی کرد و ا/ت رو پیش دکتر دیگه ای می برد بعد از این که ته دیگه ناامید شده بود رفت خونه ی خودش که وقتی وارد خونه شد دکتر مخصوصش ا/ت رو دیدو گفت
دکتر: آقای ته سریع این خانم رو بیارین بالا تا نمرده
ته تعجب کرده بود چون همه گفته بودن ا/ت مرده
دو ماه بعد
ا/ت ا.ا.ین ج.ج.جا کجاست
ته :اینجا خونه ی منه و دوماهه این جایی
ا/ت : چرا من اینجام
ته : چون چاقو خورده بودی و دکتر ها گفتن مردی ولی دکتر من خوبت کرد
ا/ت : ب باید برم خونه
ته : نه پدر و مادرت گفتن تو دیگه ......
جوآ : ا/ت ا/ت
ا/ت :ها (با خشم)
جوآ : باید بریم خونه
ا/ت :اوه باشه
(بعد رسیدن ا/ت به خونشون )
ویوی ا/ت
رسیدم خونه از پله ها بالا رفتم
رفتم تو خونه بعدش رفتم حموم که یه دفه یه صدایی شنیدم
ته : نمیای بیرون نیم ساعته اینجام
ا/ت : ت. تو این جا چیکار میکنی
ته : اممم امروز قرار بود بیام خونتون زود تر بیا بیرون بار لیا رفته بار الان اومده رفته تو اتاقت و مسته فک کنم دوباره رفته زیر یکی
ا/ت : عصبانی شد
(ا/ت از حموم بیرون اومد )
ته :بیرون اومدی
ا/ت : نگاه نکن پدصگ
ته: اوه باشه
ا/ت واررد اتاق شد پسری که با لیا رفته بودن روهم اومد بره سمت ا/ت که ا/ت جیغ زد که یهو ته اومد تو و پسره رو زد تو این زمان ا/ت لباس میپوشید وقتی ته پسره رو زد و چرخید به سمت ا/ت پسره بلند شد و با یه چاقو به سمت ته حمله کرد ا/ت سریع رفت پشت ته و چاقو خورد
ته : ا/ت ا/ت ا/ت حالت خوبه
ا/ت : آره خو.......
که ا/ت از هوش رفت
ته سریع ا/ت رو بلند کرد و دوید سمت ون و ا/ت رو تو ون گذاشت اونا سریع به سمت بیمارستان رفتن ته ا/ت رو برد پیش دکترا ولی به ته گفتن ا/ت مرده ولی ته باور نمی کرد و ا/ت رو پیش دکتر دیگه ای می برد بعد از این که ته دیگه ناامید شده بود رفت خونه ی خودش که وقتی وارد خونه شد دکتر مخصوصش ا/ت رو دیدو گفت
دکتر: آقای ته سریع این خانم رو بیارین بالا تا نمرده
ته تعجب کرده بود چون همه گفته بودن ا/ت مرده
دو ماه بعد
ا/ت ا.ا.ین ج.ج.جا کجاست
ته :اینجا خونه ی منه و دوماهه این جایی
ا/ت : چرا من اینجام
ته : چون چاقو خورده بودی و دکتر ها گفتن مردی ولی دکتر من خوبت کرد
ا/ت : ب باید برم خونه
ته : نه پدر و مادرت گفتن تو دیگه ......
۸۸.۰k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.