وقتی....)پارت ۲ (آخر
نویسنده :
https://wisgoon.com/moreu
#لینو
#استری کیدز
لیونو روبه روت نشسته بود در حالی که خیلی عصبی بود داشت بهت نگاه میکردی
سلام
-سلام؟..خوش گذشت بهت؟...
اممم...اره..چطور؟..تو خوبی؟..چیزی شده؟..
از جاش بلند شد و کم کم بهت نزدیک شد
-از اینکه جواب تلفن منو ندی لذت میبره؟..
گیج شده بودی..
اخه...
بدون معطلی خودشو بهت چسبوند و کت رو از تنت در اورد
-اخه..اخه چی؟..الان میفهمم اخه یعنی چی...اونم با ناله کردن اسمم...
https://wisgoon.com/moreu
#لینو
#استری کیدز
لیونو روبه روت نشسته بود در حالی که خیلی عصبی بود داشت بهت نگاه میکردی
سلام
-سلام؟..خوش گذشت بهت؟...
اممم...اره..چطور؟..تو خوبی؟..چیزی شده؟..
از جاش بلند شد و کم کم بهت نزدیک شد
-از اینکه جواب تلفن منو ندی لذت میبره؟..
گیج شده بودی..
اخه...
بدون معطلی خودشو بهت چسبوند و کت رو از تنت در اورد
-اخه..اخه چی؟..الان میفهمم اخه یعنی چی...اونم با ناله کردن اسمم...
۶۲.۹k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.