فیک ران p 14
های علیکم رقیب عشقی
کوکو❌
تاکئومی ✅
و آری شایدم کوکو رو گزاشتم نمیدونم 😐😐😐😐😐😐
خب خلاصه بریم ببینیم ک خودم نمد چی نوشتم😐💔
___________________________________
_______
_____
____
___
__
_
-
تاکه:وایی چرا این همه اشک تمساح میریزونی جوجه؟😑💢🚬
مینا:خب اسکل منو کتک زدن تو هم منو انداختی اینطوری شد
تاکه:اهمیت میدما ولی به سیگارم😐🚬
مینا:نههه سانزووووووو تاکه داره بهمممم دست درازی میکنهههههه😂😂😂😂😂
*اینجا مثلا تاکه عضو خانواده ی سانو هاست🗿👍🏻
سانزو پشت سر تاکه
سانزو:خب سنگ قبر ت چه رنگی باشه گلم؟
تیز کردن کاتانا*
تاکه:به وَلّا من دست بهش نزدم
تام و جریییییییی
مایکی:ده بس کنید واویلا تازه تاکه دست درازی نکرده مینا اشک تمساح میریخت😐
مینا:قاتل دورایاکیه آدم فروششششششششش
*محکم میزنه به جای حساس
بچه ها خبر رسیده مایکی بخواطر مینا ب شکر خوردن افتاده😐👍🏻عجب خلاصه ی داستان
۲ ساعت بعد
مایکی :بیان تو اتاق
خب سانزو بنال
سانزو:یک عدد باند به اسم *اسم پیدا نکردم یه چی تصور کنین😐💔*به مردم خیلی ظلم میکنن مثلا ت.ج.ا.و.ز ادم کشتن بدون هیچچچچچ دلیلی و...
مینا:خب گمشین بکشیمشون دیگهههههههه*لبخند
ران:من مطمئنم سادیسم بودنش از سانزو بیشتره🤦♀️
مینا با نگاه ترسناک:خب من شناخت زیادی ازشون ندارم قبلا عضو اون باند بودم ولی بخواطر یه سری دلایل منو انداختن بیرون و من میدونم ک اونا هیچی رو تغییر نمیدن و منم میدونم ک مخفیگاه کجاست
سانزو:باح به خودم رفته خواهر گلم بزنم ب تخته چشش نزنن
لایک بالای ۶
کوکو❌
تاکئومی ✅
و آری شایدم کوکو رو گزاشتم نمیدونم 😐😐😐😐😐😐
خب خلاصه بریم ببینیم ک خودم نمد چی نوشتم😐💔
___________________________________
_______
_____
____
___
__
_
-
تاکه:وایی چرا این همه اشک تمساح میریزونی جوجه؟😑💢🚬
مینا:خب اسکل منو کتک زدن تو هم منو انداختی اینطوری شد
تاکه:اهمیت میدما ولی به سیگارم😐🚬
مینا:نههه سانزووووووو تاکه داره بهمممم دست درازی میکنهههههه😂😂😂😂😂
*اینجا مثلا تاکه عضو خانواده ی سانو هاست🗿👍🏻
سانزو پشت سر تاکه
سانزو:خب سنگ قبر ت چه رنگی باشه گلم؟
تیز کردن کاتانا*
تاکه:به وَلّا من دست بهش نزدم
تام و جریییییییی
مایکی:ده بس کنید واویلا تازه تاکه دست درازی نکرده مینا اشک تمساح میریخت😐
مینا:قاتل دورایاکیه آدم فروششششششششش
*محکم میزنه به جای حساس
بچه ها خبر رسیده مایکی بخواطر مینا ب شکر خوردن افتاده😐👍🏻عجب خلاصه ی داستان
۲ ساعت بعد
مایکی :بیان تو اتاق
خب سانزو بنال
سانزو:یک عدد باند به اسم *اسم پیدا نکردم یه چی تصور کنین😐💔*به مردم خیلی ظلم میکنن مثلا ت.ج.ا.و.ز ادم کشتن بدون هیچچچچچ دلیلی و...
مینا:خب گمشین بکشیمشون دیگهههههههه*لبخند
ران:من مطمئنم سادیسم بودنش از سانزو بیشتره🤦♀️
مینا با نگاه ترسناک:خب من شناخت زیادی ازشون ندارم قبلا عضو اون باند بودم ولی بخواطر یه سری دلایل منو انداختن بیرون و من میدونم ک اونا هیچی رو تغییر نمیدن و منم میدونم ک مخفیگاه کجاست
سانزو:باح به خودم رفته خواهر گلم بزنم ب تخته چشش نزنن
لایک بالای ۶
۷.۴k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.