فیک تهیونگ پارت ۲۰
از زبان ا/ت
رفتیم توی سالن
برگشتم سمته تهیونگ و گفتم : من میرم سره کلاسم فعلا خداحافظ براش دست تکون دادم و رفتم کلاسم
( شب )
از زبان ا/ت
توی خونه نشسته بودم در زده شد
یعنی کیه
رفتم سمته در و آروم بازش کردم یه خانم جوون بود گفتم : بفرمائید کاری داشتین
دستش رو جلوم دراز کرد و گفت : سلام من ته یان خواهره تهیونگ خوشبختم
واوو عجب خواهریییی
گفتم : آه.... ببخشید نشناختمتون...امم.. بفرمایید تو
اومد تو گفت : میتونم بشینم گفتم : البته
نشست
( ۱ ساعت بعد )
از زبان ا/ت
خیلی چیزا رو برام تعریف کرد گفت که مادرش منو نمیخواد تا با پسرش باشم و شب قبل چه اتفاقاتی افتاده گفتم : من چیکار کنم
لبخند کوچیکی زد و گفت : دیشب هم تهیونگ همین سوال رو ازم کرد و منم بهش گفتم هرکاری که قلبش میگه رو انجام بده پس...پس تو هم اینکار رو کن...خب من دیگه برم بلند شد و رفت
سرم رو گذاشتم روی میز و گفتم : من میترسم همونطور فکر میکردم که خوابم برد
( فردا صبح روز تعطیل)
از زبان ا/ت
وای دیشب روی میز خوابیدم گردنم خشک شده
گوشیم زنگ خورد برش داشتم تهیونگه گفتم : سلاممممم
گفت : سلام چطوری گفتم : خوبم
از اون طرف صدای جونگ کوک اومد که گفت : در رو باز کن اومدیم چند ثانیه بعد صدای میا اومد که گفت : اومدیم زودباش
گفتم : کجا گفتن : خونه تو ، وای گوشم پاره شد
رفتم در رو باز کردم که با سرو صدای بلند اومدن بالا
کلی وسایل دستشون بود
گفتم : خوش اومدین
رفتیم توی سالن
برگشتم سمته تهیونگ و گفتم : من میرم سره کلاسم فعلا خداحافظ براش دست تکون دادم و رفتم کلاسم
( شب )
از زبان ا/ت
توی خونه نشسته بودم در زده شد
یعنی کیه
رفتم سمته در و آروم بازش کردم یه خانم جوون بود گفتم : بفرمائید کاری داشتین
دستش رو جلوم دراز کرد و گفت : سلام من ته یان خواهره تهیونگ خوشبختم
واوو عجب خواهریییی
گفتم : آه.... ببخشید نشناختمتون...امم.. بفرمایید تو
اومد تو گفت : میتونم بشینم گفتم : البته
نشست
( ۱ ساعت بعد )
از زبان ا/ت
خیلی چیزا رو برام تعریف کرد گفت که مادرش منو نمیخواد تا با پسرش باشم و شب قبل چه اتفاقاتی افتاده گفتم : من چیکار کنم
لبخند کوچیکی زد و گفت : دیشب هم تهیونگ همین سوال رو ازم کرد و منم بهش گفتم هرکاری که قلبش میگه رو انجام بده پس...پس تو هم اینکار رو کن...خب من دیگه برم بلند شد و رفت
سرم رو گذاشتم روی میز و گفتم : من میترسم همونطور فکر میکردم که خوابم برد
( فردا صبح روز تعطیل)
از زبان ا/ت
وای دیشب روی میز خوابیدم گردنم خشک شده
گوشیم زنگ خورد برش داشتم تهیونگه گفتم : سلاممممم
گفت : سلام چطوری گفتم : خوبم
از اون طرف صدای جونگ کوک اومد که گفت : در رو باز کن اومدیم چند ثانیه بعد صدای میا اومد که گفت : اومدیم زودباش
گفتم : کجا گفتن : خونه تو ، وای گوشم پاره شد
رفتم در رو باز کردم که با سرو صدای بلند اومدن بالا
کلی وسایل دستشون بود
گفتم : خوش اومدین
۱۶۲.۷k
۰۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.