چندپارتی
#چندپارتی
«وقتی دزدیدنش و از عمارتت سر درآورد »
پارت13
ا.ت:
یادم افتاد که بابام گفت میخواد منو به همکاراش معرفی کنه
تصمیم گرفتم جیمین هم ببرم که هم بابام بفهمه با همیم هم دو تامونو معرفی کنه
به جیمین گفتم و موافقت کرد و رفتیم خونه
ا.ت: سلام باباااااا
-: سلام دخترم ...... عه جیمین سلام این طرفا ؟؟؟
ا.ت: بابا جیمین از الان دوست پسر منه گفتم بیارمش که دوتامون رو معرفی کنی به همکارات و دوستات
-: اوووو نه بابا چه کارا« خنده»
-: در گوش جیمین: دل دخترمو بشکنی دست و پاتو خورد میکنم
جیمین: مطمئن باشید همچین کاری نمیکنم
-: خوبه
ا.ت: چه کاری؟؟؟ چی میگید ؟؟؟ چی گفتی در گوشش بابا
-: هیچی دخترم
-: بیاید بشینید بگم یه چیزی بیارم بخوریم
درسم تموم شد اومدم سراغتون😃
انتظار نداشتم زود تموم شه
«وقتی دزدیدنش و از عمارتت سر درآورد »
پارت13
ا.ت:
یادم افتاد که بابام گفت میخواد منو به همکاراش معرفی کنه
تصمیم گرفتم جیمین هم ببرم که هم بابام بفهمه با همیم هم دو تامونو معرفی کنه
به جیمین گفتم و موافقت کرد و رفتیم خونه
ا.ت: سلام باباااااا
-: سلام دخترم ...... عه جیمین سلام این طرفا ؟؟؟
ا.ت: بابا جیمین از الان دوست پسر منه گفتم بیارمش که دوتامون رو معرفی کنی به همکارات و دوستات
-: اوووو نه بابا چه کارا« خنده»
-: در گوش جیمین: دل دخترمو بشکنی دست و پاتو خورد میکنم
جیمین: مطمئن باشید همچین کاری نمیکنم
-: خوبه
ا.ت: چه کاری؟؟؟ چی میگید ؟؟؟ چی گفتی در گوشش بابا
-: هیچی دخترم
-: بیاید بشینید بگم یه چیزی بیارم بخوریم
درسم تموم شد اومدم سراغتون😃
انتظار نداشتم زود تموم شه
۱۸.۲k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.