دختر قوی من
دختر قوی من
پارت 1
یوری ویو
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتمو شستم و کار های لازم رو کردم و لیا رو از خواب بیدار کردم اونم کاراشو کرد صبحونه رو خوردیم و به لیا
گفتم: امروز چیکار کنیم لیا یکم فکر کردو گفت: الان یکم سریال ببینیم شب بریم شهربازی وکلی خوش بگذرونیم 💜
گفتم: باشه
پرش زمانی به شب
یوری: رفتم دوتا لباس مناسب پیدا کردم یه ارایش ساده کردم لیا هم همینطور لباس هارو پوشیدیم و رفتیم شهربازی کلییی خوش گذشت به لیا گفتم بره بستنی از اونطرف خیابون بگیره خودمم میخواستم برم که دیدم لیا سرش تو گوشیشه یه ماشین با سرعت داره میاد سمتش رفتم جلوی لیا وایسادم دستامو جلوی ماشین گرفتم که یهو زمان متوقف شد ماشین وایساد ادما وایسادن لیا رو بردم اونطرف خیابون لیا گفت: اجی تو قدرت جادویی داری گفتم: بزار امتحان کنم یه بشکن زدم ماشین رفت ادما حرکت کردن یوری: اجی این دیگه چی بود 😳 لیا: منم یه بار همین جوری جون یه بچه کوچولو رو نجات دادم اما باورم نشد
یوری: اجی این حرف هارو ولش بریم بستنی بخوریم؟
لیا: باشه ابجی قوی من
یوری: ممنون ابجی قوی من
رفتیم بستنی خوردیم و سمت خونه حرکت کردیم رسیدیم خونه لباسامونو عوض کردیم دوش گرفتیمو روتین پوستی مونو انجام دادیمو خوابیدیم
شرط : 3 تا لایک 4 تا کامنت
پارت 1
یوری ویو
صبح از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتمو شستم و کار های لازم رو کردم و لیا رو از خواب بیدار کردم اونم کاراشو کرد صبحونه رو خوردیم و به لیا
گفتم: امروز چیکار کنیم لیا یکم فکر کردو گفت: الان یکم سریال ببینیم شب بریم شهربازی وکلی خوش بگذرونیم 💜
گفتم: باشه
پرش زمانی به شب
یوری: رفتم دوتا لباس مناسب پیدا کردم یه ارایش ساده کردم لیا هم همینطور لباس هارو پوشیدیم و رفتیم شهربازی کلییی خوش گذشت به لیا گفتم بره بستنی از اونطرف خیابون بگیره خودمم میخواستم برم که دیدم لیا سرش تو گوشیشه یه ماشین با سرعت داره میاد سمتش رفتم جلوی لیا وایسادم دستامو جلوی ماشین گرفتم که یهو زمان متوقف شد ماشین وایساد ادما وایسادن لیا رو بردم اونطرف خیابون لیا گفت: اجی تو قدرت جادویی داری گفتم: بزار امتحان کنم یه بشکن زدم ماشین رفت ادما حرکت کردن یوری: اجی این دیگه چی بود 😳 لیا: منم یه بار همین جوری جون یه بچه کوچولو رو نجات دادم اما باورم نشد
یوری: اجی این حرف هارو ولش بریم بستنی بخوریم؟
لیا: باشه ابجی قوی من
یوری: ممنون ابجی قوی من
رفتیم بستنی خوردیم و سمت خونه حرکت کردیم رسیدیم خونه لباسامونو عوض کردیم دوش گرفتیمو روتین پوستی مونو انجام دادیمو خوابیدیم
شرط : 3 تا لایک 4 تا کامنت
۶.۸k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.