p1 وقتی توالت خوابگاه گرفته.....
سناریو درخواستی
وقتی توالت خوابگاه گرفته و اونا شماره 2 دارن
(اینا رو از کجاتون در میارین)
-----------------------------
نام
نامجون ک توی مبل فرو رفته و دلشو گرفته بدترین موقع برای کرم ریختنای تو و کوک بود .... کافی بود ی لحظه چشاتون تو هم بره تا ی لبخند شیطانی روی لباتون پدیدار شه و ذهن همو بخونین و ب نقشه ی هم پی ببرین ....
نانجون ک نگاه شما دوتا ب هم رو دید ناله ای کرد و سرنوشتشو پذیرفت.....اینطوی شد ک تو کوک بهش حمله کردین و شروع کردین ب قلقلک دادنش
خلاصه ک نامجون رو درک کنید..... در حالی ک سعی میکرد نخنده تا گسسته نشه از پایین فرت فرت.....
-----------------------
جین
بدبخت مجبور شد با ملاقه ها و قابلمه اش ی سپر دفاعی برای خودش بسازه چون سرنوشت نامجون رو دیده بود و امکان نداشت بزاره برینین توی ابهت هیونگیش ....مثل لیدر بدبختمون .....ولی خب هیچی نبود ک بتونه جلوی دوتا بز کوهی ک تو و همزادت کوک (دور از جون پسرم) باشین رو بگیره .....وقتی از هفت خوان رستم عبور کردین نوبت رویارویی با اژدها بود ....اینطوری شد ک شما هم شمشیر هاتون(همون ملاقه ها) رو برداشتین و اماده ی نبرد با اژدهای اتشین نفس شدین
ولی خب یکم جین رو دست کم گرفتین...چون ملاقه ی جین برخورد بدی با دستگاه بچه ساز کوک کرد و مجبور شدین جنگو متوقف کنید ...
جین همونطور ک سر سهرابش رو در اغوش گرفته بود عر میزد
و تو هم داشتی ب کور شدن اجاق کوک از خنده ملاقه رو میکردی تو حلقت
------------------------------
یونگی
بچه نشسته رو مبل و دیوار نگاه میکنه و پاهاشو بغل کرده تا مامور اب بیاد و این توالت بیصاحابو درست کنه ولی مثل اینکه امروز همه جای دنیا ترافیک شده ....تو هم موقعیت رو مناسب دیدی اومدی ب تعداد سیکس پکای کوک نارنگی پوست کندی خیلی با سلیقه چیدی توی بشقاب و صاف جفت یونگی نشستی
+اوپا نارنگی میقولی ؟
دیدی ک اب دهن یونگی راه افتاده و ب نارنگی ها زل زده برای همین ی دونه نارنگی برداشتی و گذاشتی توی دهنت و خیلی کیوت و ابدار جویدی
یونگی ب خوردنت زل زدده بود
+اوپا میدونی ک این سری اخر نارنگی هاس و وقتی تو از دستشویی اومدی قطعا دیگه تموم شدهو و چیزی بهت نمیرسه
_فا*کیو ا/ت
لبخندی زدی
+منم دوست دارم اوپا
هنوز جملت تموم نشده بود ک یونگی ظرفو از دستت گرفت و همه ی نارنگی هارو تو ی لقمه خورد ...تو هم با دهن باز داشتی نگاش میکردی ک یهو منفجر شدی و پریدی روش
+نارنگییییییی هااااااااامممممممممممممممم
در حالی ک داشتی موهاشو میکشیدی داد زد
_ا/ت برو کنار رو شکممی الان منفجر میشممممم
نیم ساعت بعد
یونگی کنار در دستشویی دراز کشیده و داره سرشو میزنه زمین
-ا/تتتت خدا لعنتت کنه بعد از اون همه نارنگی ک خوردم شماره یک هم اضافه شد ....چرا این مامور ب یصاحاب نمیادددد
---------------------
هوپ
روی مبل توی خودش جمع شده بود و داشت ثانیه ها رو میشمرد تا تعمیر کار برسه .... و زیرلبی ب ته فوش میده
_خدا لعنتت کنه تهیونگ ....معلوم نیست چقد ریدی تو دستشویی ک اینجوری گرفته و باز هم نمیشه
ک تو شاد و شنگول میای و دستشو میگیری و دور خودت میچرخونیش و میخندی
+اوپا نظرت چیه مسابقه ی رقص بزاریم؟
- ا/ت ولم کن الان میریزممممم
+چی شده ؟اولین باره میبینم مسابقه ی رقصو رد میکنی ....
_ا/ت فق این مثانه ی بیصاحاب خالی شه //// تا از عصبانی منفجر نشدم از جلو چشام خفه شووو
تو در حالی ک میخندیدی یهویی ولش کردی و بچم با شکم رفت توی دسته ی مبل ....(خودتون تصور کنین اندازه سرتون جیش داشته باشین و یهویی ب شیکمتون فشار بیاد)
ا/ت;اوه اوه ....خطری شد
هوپ; ا/تتتتتتتتت
ادامه دارد.....
وقتی توالت خوابگاه گرفته و اونا شماره 2 دارن
(اینا رو از کجاتون در میارین)
-----------------------------
نام
نامجون ک توی مبل فرو رفته و دلشو گرفته بدترین موقع برای کرم ریختنای تو و کوک بود .... کافی بود ی لحظه چشاتون تو هم بره تا ی لبخند شیطانی روی لباتون پدیدار شه و ذهن همو بخونین و ب نقشه ی هم پی ببرین ....
نانجون ک نگاه شما دوتا ب هم رو دید ناله ای کرد و سرنوشتشو پذیرفت.....اینطوی شد ک تو کوک بهش حمله کردین و شروع کردین ب قلقلک دادنش
خلاصه ک نامجون رو درک کنید..... در حالی ک سعی میکرد نخنده تا گسسته نشه از پایین فرت فرت.....
-----------------------
جین
بدبخت مجبور شد با ملاقه ها و قابلمه اش ی سپر دفاعی برای خودش بسازه چون سرنوشت نامجون رو دیده بود و امکان نداشت بزاره برینین توی ابهت هیونگیش ....مثل لیدر بدبختمون .....ولی خب هیچی نبود ک بتونه جلوی دوتا بز کوهی ک تو و همزادت کوک (دور از جون پسرم) باشین رو بگیره .....وقتی از هفت خوان رستم عبور کردین نوبت رویارویی با اژدها بود ....اینطوری شد ک شما هم شمشیر هاتون(همون ملاقه ها) رو برداشتین و اماده ی نبرد با اژدهای اتشین نفس شدین
ولی خب یکم جین رو دست کم گرفتین...چون ملاقه ی جین برخورد بدی با دستگاه بچه ساز کوک کرد و مجبور شدین جنگو متوقف کنید ...
جین همونطور ک سر سهرابش رو در اغوش گرفته بود عر میزد
و تو هم داشتی ب کور شدن اجاق کوک از خنده ملاقه رو میکردی تو حلقت
------------------------------
یونگی
بچه نشسته رو مبل و دیوار نگاه میکنه و پاهاشو بغل کرده تا مامور اب بیاد و این توالت بیصاحابو درست کنه ولی مثل اینکه امروز همه جای دنیا ترافیک شده ....تو هم موقعیت رو مناسب دیدی اومدی ب تعداد سیکس پکای کوک نارنگی پوست کندی خیلی با سلیقه چیدی توی بشقاب و صاف جفت یونگی نشستی
+اوپا نارنگی میقولی ؟
دیدی ک اب دهن یونگی راه افتاده و ب نارنگی ها زل زده برای همین ی دونه نارنگی برداشتی و گذاشتی توی دهنت و خیلی کیوت و ابدار جویدی
یونگی ب خوردنت زل زدده بود
+اوپا میدونی ک این سری اخر نارنگی هاس و وقتی تو از دستشویی اومدی قطعا دیگه تموم شدهو و چیزی بهت نمیرسه
_فا*کیو ا/ت
لبخندی زدی
+منم دوست دارم اوپا
هنوز جملت تموم نشده بود ک یونگی ظرفو از دستت گرفت و همه ی نارنگی هارو تو ی لقمه خورد ...تو هم با دهن باز داشتی نگاش میکردی ک یهو منفجر شدی و پریدی روش
+نارنگییییییی هااااااااامممممممممممممممم
در حالی ک داشتی موهاشو میکشیدی داد زد
_ا/ت برو کنار رو شکممی الان منفجر میشممممم
نیم ساعت بعد
یونگی کنار در دستشویی دراز کشیده و داره سرشو میزنه زمین
-ا/تتتت خدا لعنتت کنه بعد از اون همه نارنگی ک خوردم شماره یک هم اضافه شد ....چرا این مامور ب یصاحاب نمیادددد
---------------------
هوپ
روی مبل توی خودش جمع شده بود و داشت ثانیه ها رو میشمرد تا تعمیر کار برسه .... و زیرلبی ب ته فوش میده
_خدا لعنتت کنه تهیونگ ....معلوم نیست چقد ریدی تو دستشویی ک اینجوری گرفته و باز هم نمیشه
ک تو شاد و شنگول میای و دستشو میگیری و دور خودت میچرخونیش و میخندی
+اوپا نظرت چیه مسابقه ی رقص بزاریم؟
- ا/ت ولم کن الان میریزممممم
+چی شده ؟اولین باره میبینم مسابقه ی رقصو رد میکنی ....
_ا/ت فق این مثانه ی بیصاحاب خالی شه //// تا از عصبانی منفجر نشدم از جلو چشام خفه شووو
تو در حالی ک میخندیدی یهویی ولش کردی و بچم با شکم رفت توی دسته ی مبل ....(خودتون تصور کنین اندازه سرتون جیش داشته باشین و یهویی ب شیکمتون فشار بیاد)
ا/ت;اوه اوه ....خطری شد
هوپ; ا/تتتتتتتتت
ادامه دارد.....
۱۸.۷k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.