p⅓
سرعت عملتون بالاست چقد😂😶
__________________________________________________________
از حموم اومدم یاد حرفای جونگکوک افتادم
گفتم یک دکتر برم یعنی چی من ک تاحالا معده درد آنچنانی نداشتم ،..
سرماخوردگی هم با چند تا قرص ردیفش میکنم ....
جیا: هعی ا.ت اومدی
- وایییی گورخیدم مامیسگ
جیا: جررررر اوکی بیا بریم امشب سینما .
- نه کار دارم
جیا: اوکی پس خدافظ،
- خدافظ
یک لباس تنم کردم و رفتم(گذاشتم)
پرش به زمان صحبت با دکتر
د.ک: خانوم ا.ت . شما جدیدا دچار بهم ریختگی معده شدید طوری ک عکس نشون میده
جدیدا معده درد هایی شدید ندارید ؟؟
- چند شب پیش الکل خوردم و یکم درد گرفت ولی قابل تحمل بود
د.ک : خب کم کم غیر قابل تحمل میشه ..
- ممنون
قرص هایی ک دکتر تجویز کرده گرفتم نیاز به کیفم داشتم چون تمام مدارکم داخلش بود . رفتم سمت خونه جئون .
زنگ و زدم نگهبان درو باز کرد و رفتم داخل ...
- جونگکوک ؟
+ بله اینجام
رو کاناپه رو به روی تی وی نشسته بود رفتم سمت کاناپه
- اومدم کیفم و بگیرم ..
+ بالاست جاشو تغییر ندادم .
- اهوم
رفتم بالا و تو اتاقش
جونگکوک ویو.
کصخل بازیم زده بود بالا وقتی که ا.ت وارو اتاق شد منم پشت سرش رفتم بالا و وارد اتاق شدم و در و بستم.
-یا خداا ترسیدم (نفس نفس)
بدون هیچ جوابی رفتم نزدیکش اونم هی میرفت عقب تا به دیوار پشت سریش برخورد کرد و وایستاد ،، دستمو کنار صورتش به دیوار گذاشتم
- چ...کا....ر..م
+ هوشش..
صورتمو نزدیک کردم بهش طوری که حرف میزدیم لبامون بهم خورد .
ا.ت ویو
چش شده بود نبضم داشت تند میزد یک حرکت کوچیک باعث میشد لبمون باهم تماس داشته باشه .. معدم تیر وحشتناکی کشید و آه بلندی سر دادم و خم شدم و نشستم رو زمین نمی تونستم دردشو تحمل کنم دستم و رو معدم گذاشتم
+ خوبی
- مع...معدم
جونگکوک ویو
نباید ادامه میدادم وای کوک خاکبرسرت (خدانکنهبچم😗)
+ میتونی پاشی ؟
- ن..نه..
دستمو زیر پاش بردم و براید بغلش کردم و با سرعت جت رفتم پایین و گذاشتمش تو ماشین ...
+ ا.ت آروم باش الان میرسیم بیمارستان
- درد...داره ......آخ
سرعتم و بیشتر کردم ..
گذاشتمتون تو هپروت 🤣
پارت بعدی بشدت هیجانی هست ینی اتفاق غیرمنتظره میوفتهه😂
حمایتتون زیاد باشه امروز براتون زیاد پارت میزارم🧘🏻♀️
__________________________________________________________
از حموم اومدم یاد حرفای جونگکوک افتادم
گفتم یک دکتر برم یعنی چی من ک تاحالا معده درد آنچنانی نداشتم ،..
سرماخوردگی هم با چند تا قرص ردیفش میکنم ....
جیا: هعی ا.ت اومدی
- وایییی گورخیدم مامیسگ
جیا: جررررر اوکی بیا بریم امشب سینما .
- نه کار دارم
جیا: اوکی پس خدافظ،
- خدافظ
یک لباس تنم کردم و رفتم(گذاشتم)
پرش به زمان صحبت با دکتر
د.ک: خانوم ا.ت . شما جدیدا دچار بهم ریختگی معده شدید طوری ک عکس نشون میده
جدیدا معده درد هایی شدید ندارید ؟؟
- چند شب پیش الکل خوردم و یکم درد گرفت ولی قابل تحمل بود
د.ک : خب کم کم غیر قابل تحمل میشه ..
- ممنون
قرص هایی ک دکتر تجویز کرده گرفتم نیاز به کیفم داشتم چون تمام مدارکم داخلش بود . رفتم سمت خونه جئون .
زنگ و زدم نگهبان درو باز کرد و رفتم داخل ...
- جونگکوک ؟
+ بله اینجام
رو کاناپه رو به روی تی وی نشسته بود رفتم سمت کاناپه
- اومدم کیفم و بگیرم ..
+ بالاست جاشو تغییر ندادم .
- اهوم
رفتم بالا و تو اتاقش
جونگکوک ویو.
کصخل بازیم زده بود بالا وقتی که ا.ت وارو اتاق شد منم پشت سرش رفتم بالا و وارد اتاق شدم و در و بستم.
-یا خداا ترسیدم (نفس نفس)
بدون هیچ جوابی رفتم نزدیکش اونم هی میرفت عقب تا به دیوار پشت سریش برخورد کرد و وایستاد ،، دستمو کنار صورتش به دیوار گذاشتم
- چ...کا....ر..م
+ هوشش..
صورتمو نزدیک کردم بهش طوری که حرف میزدیم لبامون بهم خورد .
ا.ت ویو
چش شده بود نبضم داشت تند میزد یک حرکت کوچیک باعث میشد لبمون باهم تماس داشته باشه .. معدم تیر وحشتناکی کشید و آه بلندی سر دادم و خم شدم و نشستم رو زمین نمی تونستم دردشو تحمل کنم دستم و رو معدم گذاشتم
+ خوبی
- مع...معدم
جونگکوک ویو
نباید ادامه میدادم وای کوک خاکبرسرت (خدانکنهبچم😗)
+ میتونی پاشی ؟
- ن..نه..
دستمو زیر پاش بردم و براید بغلش کردم و با سرعت جت رفتم پایین و گذاشتمش تو ماشین ...
+ ا.ت آروم باش الان میرسیم بیمارستان
- درد...داره ......آخ
سرعتم و بیشتر کردم ..
گذاشتمتون تو هپروت 🤣
پارت بعدی بشدت هیجانی هست ینی اتفاق غیرمنتظره میوفتهه😂
حمایتتون زیاد باشه امروز براتون زیاد پارت میزارم🧘🏻♀️
۱۹.۶k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.