چند پارتی کوک ازدواج اجباری p:1
ویو ات
صبح شده بیدار شدم و کارای لازم و کردم و ی دوش گرفتم و ی تاپ شلوار پوشیدم(اسلاید۲) و رفتم پایین صبحونه خوردم میخواستم برم و اتاقم که مامانم گفت
×دختر بیا بشین میخوایم حرف بزنیم باهات
+بله مامان
×دخترم امشب عموت اینا میان
+آها خب باشه من میرم خدافظ
(ات+
باباش÷
مامانش×
کوک_)
رفتم تو اتاقم و صورتم و شستم و خشک کردم و روتین پوستیم و انجام دادم(آنوقت من به زور زد آفتاب میزنم) و نشستم و گیم زدم
ساعت ۸ ویو ات
گیم زدنم تموم شد نگاهکردن ساعت عهههههههه اونا ساعت ۸ میان بدو بدو رفتم ی تیشرت و شلوار پوشیدم و تیشرتم پایینش و جمع کردم و ی آرایش ملایم کردم رفتم پایین خداروشکر هنوز نیومده بودن
که در زده شد رفتم در و باز کردم عموم و زن عموم اومد کوک هم اومد ی کت لی بو فک کنم پوشیده بو زیرشم ی تیشرت سفید و ی شلوار(اسلاید۳)
ثیز شام آماده نبود هنوز پس نشستیم رو مبل تا حرف بزنیم کوک روبروم بود که عموم شروع کرد $عموش. &زن عموش
$خب دخترم دیگه چخبر
+هیچی عمو جان دانشگاه تموم شده بیکار تو خونه ایم
×دخترم تو بیکاری؟
+باشه از بیکاری هر روز گیم میزنم آنلاین و همش میبرم
&اتفاقا کوکم گیم زدن شده کار هروز
+هوم
_ات اسم شخصیت گیم ات چیه؟
+لیا
_مال من کوک
+میگم میای بریم گیم بزنیم تا شام آماده شه؟
_عمرا بتونی از من ببری
+اعتماد به سقف ات و قربون بیا بریم خواهیم دید
ات و کوک رفتن اتاق گیم ات(ات ی اتاق جدا برای گیم داره کلا اون اتاق با ی کامپیوتری داره)
ادامه دارد...
شرط نداره وقت کنم میزارم
صبح شده بیدار شدم و کارای لازم و کردم و ی دوش گرفتم و ی تاپ شلوار پوشیدم(اسلاید۲) و رفتم پایین صبحونه خوردم میخواستم برم و اتاقم که مامانم گفت
×دختر بیا بشین میخوایم حرف بزنیم باهات
+بله مامان
×دخترم امشب عموت اینا میان
+آها خب باشه من میرم خدافظ
(ات+
باباش÷
مامانش×
کوک_)
رفتم تو اتاقم و صورتم و شستم و خشک کردم و روتین پوستیم و انجام دادم(آنوقت من به زور زد آفتاب میزنم) و نشستم و گیم زدم
ساعت ۸ ویو ات
گیم زدنم تموم شد نگاهکردن ساعت عهههههههه اونا ساعت ۸ میان بدو بدو رفتم ی تیشرت و شلوار پوشیدم و تیشرتم پایینش و جمع کردم و ی آرایش ملایم کردم رفتم پایین خداروشکر هنوز نیومده بودن
که در زده شد رفتم در و باز کردم عموم و زن عموم اومد کوک هم اومد ی کت لی بو فک کنم پوشیده بو زیرشم ی تیشرت سفید و ی شلوار(اسلاید۳)
ثیز شام آماده نبود هنوز پس نشستیم رو مبل تا حرف بزنیم کوک روبروم بود که عموم شروع کرد $عموش. &زن عموش
$خب دخترم دیگه چخبر
+هیچی عمو جان دانشگاه تموم شده بیکار تو خونه ایم
×دخترم تو بیکاری؟
+باشه از بیکاری هر روز گیم میزنم آنلاین و همش میبرم
&اتفاقا کوکم گیم زدن شده کار هروز
+هوم
_ات اسم شخصیت گیم ات چیه؟
+لیا
_مال من کوک
+میگم میای بریم گیم بزنیم تا شام آماده شه؟
_عمرا بتونی از من ببری
+اعتماد به سقف ات و قربون بیا بریم خواهیم دید
ات و کوک رفتن اتاق گیم ات(ات ی اتاق جدا برای گیم داره کلا اون اتاق با ی کامپیوتری داره)
ادامه دارد...
شرط نداره وقت کنم میزارم
۲.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.