part 14
جیمین:ازت میخوام برگه ترخیصم از اینجارو برام امضا کنی بیبی ات:نمی.. جیمین:به من نگاه کن ! انجامش میدی مگ ن ات:ا اره اومدو لبشو گذاشت رو لبم و بعد ۱ دیقه جدا شد ات:چیکار میکنی جیمین:خنده تو گلویی کرد و گفت باید از این به بعد به این کارا عادت کنی وسایلمو جمع کردم و رفتم طبقه بالا پیش مدیر اینجا ات: من کارم تمومه و این بیمار مشکلی نداره مدیر:مطمئنی ؟ ات:بله مدیر:یعنی مطمئن باشم تورو هم مثل اونا گول نزده ات:بله نگران نباشید مدیر:باش فردا بیا و کاراشو انجام بده ات: چشم و رفتم بیرون وقتی رسیدم خونه دیدم چونگی نیست پس کجاس یه پیامک به گوشیم اومده بود چونگی:فندق کوچولوی من یه کاری پیش اومد مجبور شدم برگردم و معذرت میخوام! ات:اشکال نداره داداشیی و یه چیز خوردمو خوابیدم
فردا....
فردا....
۴۰.۳k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.