P²⁶
#رمان
#هفت_پسر_و_یک_دختر ❤️🔥
#Bts
part26
کوک: بهتر نیست تنها باشه..؟..
شوگا: فکر خوبیه فقط یک نفر بره..
من میرم.!
کوک: تعجب کرد!..
شوگا: ات درو باز میکنی؟
ببین، منم اول کارم کلی هیت گرفتم..
مشکلی نیست اگه بخوای تنها باشی.. 🙂
ات درو باز کرد، در محکم کوبیده شد توی صورت شوگا!
شوگا: اخ...
ات: وای، وای ببخشید تو اینجا چیکار میکردی؟! شوگا خوبی؟!
(اعضا همه دویدن و اومدن سمت ات و شوگا)
جین: شوگا تو چرا این وضعی شدی؟!
خونننننن(جیغغ)
نامجون: شما دوتا کشتی گرفتین؟!
شوگا: اخ دماغم.. اخ من دیگه غلط بکنم بیام ترو دلداری بدم خره! 🗿
ات: چه دلداری؟ من رفتع بودم اتاق یک وسیله ای بردارم😐
تهیونگ: یعنی از هیتا ناراحت نبودی؟
ات: نه اونا هرچی میخوان بگن.
شوگا: گربتون به قتل رسید توسط ات فلان فلان شده...(خدانکنه)^_^
ات: من از کجا باید میدونستم؟!
بزار الان کمکت میکنم..
شوگا: ببین یه خدا اگه دماغم رو خراب کرده باشی ، یا شکسته باشه خودم میام...! 🗿🔪
ات: خب دیگه، جای تشکرته بیا خوب شد نشکسته فقط خون اومده!
نامجون: نشسته به در نگاه میکنم دری که اه میکشد تو از کدام راه میایی...
نامجون و نگه داری از هفت بچه.. 🫡
شوگا: تا ات منو به کشتن نده ول کن نیست.
ات: 😐🤌🏻🗿
دو روز بعد..
ات: بالاخره داخل این کتابه یک چیز بدرد بخوری پیدا کردم...
کوک: ات قدیمی مون برگشت😁
ات: ببینید میتونید یک کار خفن با قدرتامون بکنیم!
فقط باید روبه روی یک رود خودمون رو رها کنیم..
جین: دریاچه از تو سرم بیارمـ؟!
بعدشم من به یک چیزی دست بزنم...
ات: تا نامجون رو داریم غم نداریم! 😁
هوپ: مگه استخر چشه؟!
ات: اینجا گفته رود یعنی رود.. 🗿🤌🏻
تهیونگ: بریم تا حیاط یا پرواز کنیم تو حیاط؟ 😁
ات: خودت جوابشو میدونی..! بزن بریم پرواز کنیم!
#هفت_پسر_و_یک_دختر ❤️🔥
#Bts
part26
کوک: بهتر نیست تنها باشه..؟..
شوگا: فکر خوبیه فقط یک نفر بره..
من میرم.!
کوک: تعجب کرد!..
شوگا: ات درو باز میکنی؟
ببین، منم اول کارم کلی هیت گرفتم..
مشکلی نیست اگه بخوای تنها باشی.. 🙂
ات درو باز کرد، در محکم کوبیده شد توی صورت شوگا!
شوگا: اخ...
ات: وای، وای ببخشید تو اینجا چیکار میکردی؟! شوگا خوبی؟!
(اعضا همه دویدن و اومدن سمت ات و شوگا)
جین: شوگا تو چرا این وضعی شدی؟!
خونننننن(جیغغ)
نامجون: شما دوتا کشتی گرفتین؟!
شوگا: اخ دماغم.. اخ من دیگه غلط بکنم بیام ترو دلداری بدم خره! 🗿
ات: چه دلداری؟ من رفتع بودم اتاق یک وسیله ای بردارم😐
تهیونگ: یعنی از هیتا ناراحت نبودی؟
ات: نه اونا هرچی میخوان بگن.
شوگا: گربتون به قتل رسید توسط ات فلان فلان شده...(خدانکنه)^_^
ات: من از کجا باید میدونستم؟!
بزار الان کمکت میکنم..
شوگا: ببین یه خدا اگه دماغم رو خراب کرده باشی ، یا شکسته باشه خودم میام...! 🗿🔪
ات: خب دیگه، جای تشکرته بیا خوب شد نشکسته فقط خون اومده!
نامجون: نشسته به در نگاه میکنم دری که اه میکشد تو از کدام راه میایی...
نامجون و نگه داری از هفت بچه.. 🫡
شوگا: تا ات منو به کشتن نده ول کن نیست.
ات: 😐🤌🏻🗿
دو روز بعد..
ات: بالاخره داخل این کتابه یک چیز بدرد بخوری پیدا کردم...
کوک: ات قدیمی مون برگشت😁
ات: ببینید میتونید یک کار خفن با قدرتامون بکنیم!
فقط باید روبه روی یک رود خودمون رو رها کنیم..
جین: دریاچه از تو سرم بیارمـ؟!
بعدشم من به یک چیزی دست بزنم...
ات: تا نامجون رو داریم غم نداریم! 😁
هوپ: مگه استخر چشه؟!
ات: اینجا گفته رود یعنی رود.. 🗿🤌🏻
تهیونگ: بریم تا حیاط یا پرواز کنیم تو حیاط؟ 😁
ات: خودت جوابشو میدونی..! بزن بریم پرواز کنیم!
۳.۳k
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.